هوش هیجانی، عامل پیشرفت شرکتها در پساکرونا
هوش هیجانی، خودآگاهی یا ذهن آگاهی، همه کلماتی مهم در رهبری فکری کنونی در زمینه مدیریت هستند. در حال حاضر، بسیاری اتفاقنظر دارند که درک احساسات ما و عواطف دیگران در کار مهم است به همین دلیل بسیاری از رهبران و مدیران برای ایجاد تعادل بین در نظر گرفتن احساسات افراد و انجام بهتر کارها برای سازمان خود تلاش میکنند.
به گزارش مملکت آنلاین، آگاه باشید که بین خودآگاهی و هوش هیجانی ارتباط وجود دارد، وقتی احساسات خود را درک کنید، واکنش کمتری نشان میدهید و واکنش کمتر به شما امکان میدهد تا با خواستهها، نیازها و انگیزههای افراد دیگر هماهنگ شوید. چنین میزان تفاهم با کارمندان بسیار مهم است و بدون آن رشد تجارت تقریبا غیرممکن است.
در دنیای کار قبل از همهگیری، مدیریت تبادلی و تحولآفرین مبحثی مهم بود. مدیران موفق، منابع، ابزارها و مشوقهای مناسبی را برای کارکنان خود ارائه میکردند تا به شرکت خود در پیشرفت و رشد کمک کنند. به دلیل اینکه مدیران باید بتوانند از عهده کارها برآیند و اغلب توانایی فرماندهی و کنترل داشته باشند، برای دیدار و دعوت از کارمندان و مشتریان به سراسر جهان سفر و بهطور منظم با گروه مدیریتی خود برای همکاری در مورد راهبردهای مختلف در شرکت تلاش میکردند. با آغاز همهگیری، محل کار، سبک مدیریت و نحوه تجارت به دلیل تاثیرات ویروس کرونا و عدم اطمینان ناشی از آنتغییر کرده است اما آینده کار انعطافپذیر خواهد بود و برای تحقق آن به هوش هیجانی نیاز خواهیم داشت.
همهگیری وضعیت جدیدی ایجاد کرده است، بسیاری از رهبران شرکت از توانایی خوبی برخوردار نیستند تا بتوانند با تقاضاهایی که این دوره جدید کاری از آنان درخواست میکند، مقابله کنند. اگرچه رهبران آینده همچنان به مهارت و تجربه مدیریت به روش «سنتی» که آنان را در رأس شرکت قرار داده است، نیاز دارند، اما اگر قصد اعتمادسازی در بین گروه را خواهان باشند به درجه بالاتری از هوش هیجانی (EI) نیز احتیاج دارند تا به ایجاد انگیزه در میان آنان کمک کند.
درحالیکه هوش هیجانی مفهوم جدیدی نیست و بسیاری از رهبران بااستعداد قبل از همهگیری برای پیشبرد اهداف خود از آن کمک گرفتند، اما با ظهور بیماری همهگیر کووید-۱۹ سودمندی و ضرورت آن از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. ازاینرو کروناویروس کمبودهای مدیریت و موارد نیازمند به بهبودی را بیش از گذشته آشکار کرده است.
بهروزرسانی نقش مدیریت
طبق تحقیقات جهانی که در ماه ژوئن منتشرشده است، آینده کار انعطافپذیر خواهد بود. از هر چهار کارمند، سه نفر خواهان انعطافپذیری بیشتر و ترکیبی از کار حضوری و کار از راه دور هستند و ۷۵ درصد از آنان نیز معتقدند که حفظ انعطافپذیری و خودمختاری تازه بهدستآمده برای شرکتها مهم است.
بااینوجود، کار انعطافپذیر، نیاز به تغییر در نحوه هدایت گروهها توسط مدیران و نحوه هدایت مدیرعامل شرکتها دارد و بر «مهارتهای نرم» مانند همدلی و اعتماد بهمنظور تحقق انتظارات کارکنان نیاز است. بنابراین جای تعجب نیست که نزدیک به سهچهارم کارمندان از رهبران خود میخواهند که همدلی و نگرش حمایتی بیشتری نشان دهند و بیش از نیمی از رهبران و مدیران نیز میگویند که برای برآورده کردن این انتظارات جدید نیاز به پشتیبانی دارند.
توسعه هوش هیجانی
اولین قدم مهم این است که بفهمید هوش هیجانی چیست و توانایی کنترل و هدایت احساسات، ایجاد روابط مستحکمتر، بهینهسازی رفتار مثبت در موقعیتهای استرسزا و ایجاد توانایی استفاده از احساسات مثبت، خود مدیریتی (بهعنوانمثال اعتمادبهنفس و اشتیاق) را دارد که منجر به نتایج مفید میشود. هوش هیجانی به مدیران کمک میکند تا بازخورد ارزشمندی دریافت کنند. با انعطافپذیری کار و کار از راه دور در دوران کرونایی اهمیت هوش هیجانی بیش از گذشته برجسته شده است.
هوش هیجانی باید آموزش داده شود و توسعه یابد، همانگونه که مهارتهای مدیریت «سخت سنتی» آموزش داده میشود و پرورش مییابد. مشاغل باید به رهبران و مدیران کمک کنند تا کیفیت هوش هیجانی خود را کشف و درک کنند و در صورت عدم بروز طبیعی این هوش به آنان کمک شود تا این خصوصیات را فراگیرند تا بتوانند با همدلی مدیریت کنند. تسلط بر هوش هیجانی بر اساس «خودآموزی» بسیار دشوار است، بنابراین، رویکرد توسعه مدیریت یک شرکت باید شامل برخی یا همه موارد ذیل باشد:
•اطمینان حاصل کنید که نیروی کار موجود خود را بهدقت ارزیابی میکنید تا مشخصات هوش هیجانی فعلی کارکنان خود را درک کنید.
•خودآگاهی را تسهیل کنید. به اشتراک گذاشتن نتایج ارزیابی هوش هیجانی میتواند اولین قدم برای کمک به یک مدیر باشد تا دریابد در چه زمینههای پیشرفت ایجاد کند. دریافت بازخورد از رؤسا و همتایان ضروری است.
• به هر فرایند موجود رهبران و مدیران یک عنصر هوش هیجانی اضافه شود. دریافت بازخورد از اعضاء گروه هدایتکننده خواهد بود، اما توجه داشته باشید که گروههایی با رهبری میزان پایین هوش هیجانی ممکن است احساس کنند که نمیتوانند صحبت کنند و بازخورد صادقانه ارائه دهند.
•رهبری هدفمند را توسعه دهید. افزودن یک عنصر هوش هیجانی به تمام برنامههای توسعه رهبری موجود الهامبخش رهبران بوده و پتانسیل بالایی ایجاد خواهد کرد.
•زمان را مدیریت و تاملکنید. موفقترین تغییرات، زمانی رخ میدهد که رهبران با گذشت زمان عادتهای جدیدی ایجاد کنند و بهطور منظم وقت بگذارند تا در پیشرفت خود تامل کنند. این مورد میتواند بهعنوان بخشی از جلسات، یا بهعنوان یک فعالیت فردی لحاظ شود.
•هوش هیجانی در استخدام لحاظ کنید. در فرآیندهای استخدام یک عنصر هوش هیجانی خاص و قوی را پیادهسازی کنید. بهویژه برای نقشهای مدیریت موجود و برای موقعیتهایی که توانایی ارتقاء به مسئولیت در آینده را دارند.
رهبران فردا وقتی از اینهمه گیری خارج شویم با مجموعهای از چالشهای بیسابقه روبرو خواهند بود و موفقیت روحی و روانی کارکنان در کار به سطح بالاتری از هوش هیجانی بستگی دارد؛ بنابراین، شرکتها باید روی رهبران خود سرمایهگذاری کنند و به آنها کمک کنند مهارتهای نرم اساسی را که در دوره جدید کار ضروری شده است را توسعه دهند.
تقویت هوش هیجانی
هوش هیجانی در هسته اصلی توانایی ایجاد تغییرات رفتاری و درنهایت کمک به افراد در دستیابی به همه صفتهای توصیفکننده رهبری برجسته است. تحقیقات نشان میدهد که هوش هیجانی در میان حدود ۹۰ درصد از کسانی است که عملکرد بالا دارند آنان را از دیگران بامهارت و دانش فنی مشابه متمایز میکند.
•وقت خود را صرف خودآگاهی خود کنید. در هسته هوش هیجانی، خودآگاهی موردی است که رهبران معمولا کمترین توجه را به آن دارند و یا وقت خود را کمتر صرف آن میکنند. مدیران ممکن است این کار را اتلاف وقت بدانند، اما بدانید درصورتیکه در شناخت خود، افکار، واکنشهای عاطفی و تمایلات خود مهارت کافی داشته باشیم، میتوانیم بهطور موثر با دیگران کارکنیم.
•بهعنوان یکقدم کوچک، سعی کنید ۶۰ ثانیه زمان خود را به نوشتن آنچه فکر و احساس میکنید، قبل از شروع روز و در پایان روز اختصاص دهید. آیا میترسید، نگران هستید، عصبانی هستید؟ حداقل دو فکر غالب در ذهن خود را بنویسید. فعلا مجبور نیستید آنها را رفع کنید، فقط بدانید مشکل کجاست.
•همدلی را تمرین کنید. چیزهای زیادی در مورد همدلی منتشرشده است، این موارد را تمرین کنید و در آنها مهارت پیدا کنند. دانشمندان علوم رفتاری این موضوع را مطالعه کرده و بیان کردند که این موارد شامل آگاهی ذهنی (تصور اینکه شما شخص دیگری هستید)، ارتباطات (آنچه میگویید، نحوه گفتن آن) و جنبه فیزیکی (مشاهده لحن، حرکات) است.
سعی کنید هر سه مورد را با هر یک از اعضاء گروه خود در نظر بگیرید. هرچه توجه شما به کسی که با او صحبت میکنید بیشتر متمرکز شود و واقعا به سخنان وی گوش دهید، انتقال همدلی آسانتر میشود. اگر قرار است با یکی از اعضاء گروه ملاقات کنید، پنج دقیقه وقت بگذارید تا آنچه را تصور میکنید آن شخص فکر و احساس میکند را بنویسید و سپس جملهای که این موضوع را نشان میدهد، بیان کنید.
•مراقب خودتان باشید. همه ما پستها یا فیلمهایی از رهبرانی را دیدهایم که خسته به نظر میرسند. هر رهبر (مدیر، پدر و مادر، معلم، سیاستمدار) انسان است و ما نمیتوانیم بدون اینکه خودمان سالم باشیم از دیگران مراقبت کنیم. این بدان معناست که رهبران باید در این زمینه مهارت کافی داشته باشند. هرروز وقت بگذارید و کاری را انجام دهید که برای شما خوشحالی یا لذت ایجاد میکند.
•افکار درونی خود را تغییر دهید. افکار، احساسات و رفتارهای ما ارتباط پیچیدهای دارند. تغییر افکار برای مفیدتر شدن تاثیر زیادی برشدت احساسات شما خواهد داشت و رفتارهای شما را به سمت تولید بسیار بیشتر سوق میدهد. این مورد زنجیرهای از حوادث را به وجود میآورد که منجر به افکار مثبتتر و حتی تغییر در شیمی اعصاب میشود.
شما نقش مهمی در کمک به دیگران برای گذر از این اوقات دارید. درعینحال، چالشهایی که دیگران به وجود میآورند رفتار شما را شکل میدهد و به شما امکان میدهد بهعنوان یک رهبر رشد کنید. هوش هیجانی پیشتاز این رشد خواهد بود و ارزش سرمایهگذاری دارد.
منبع: ایسنا