به گزارش مملکت آنلاین، گاهی آدمها خود را جای خدا می نشانند و قضاوت و رای صادر می کنند.
در آیاتی از قرآن کریم نقل شده که
"وای بر آنانی از امتم که سخنی را به خدا نسبت میدهند و میگویند فلانی در بهشت است و فلانی در جهنم."
به گمانم کسانی که هر روز کسی را «زبیر» و روز دیگر، دیگری را «طلحه» میخوانند و خود را «عمار» میدانند، خواسته و ناخواسته بر جای خدا مینشینند.
در لفظ عامیانه استعارهٔ تاریخی طلحه و زبیر به معنای این است که فلانی عاقبتش به شر شد و گاهی صریحاً میگویند فلانی جایش جهنم است.
این با آموزههای دینی ناسازگار است؛ متاسفانه بارها دیده و شنیده ایم که بسیاری از واعظان و خطیبان در اظهاراتشان، گروهی از مردم را که منطبق با ارزش های آنان زندگی نمی کنند را تکثیر یا مورد عتاب قرار داده اند.
آنان گمان خودشان از منظر دینی کسی را جهنمی و کسی را بهشتی و کسی را عاقبت به خیر و دیگری را عاقبت به شر و کسی را عمار و دیگری را زبیر و عمرسعد و ... مینامند؛ چه بسا نادانسته خود را در جایگاه خدا مینشانند و حکم میکنند، خود را قسیم الجنة و النار فرض میکنند.
آنها و ما تنها میتوانیم بگوییم به گمان ما عمل فلان فرد نادرست و اشتباه بود به این دلیل و به آن دلیل، میتوان از منظری دینی گفت فلان فرد عملش معصیت بوده است. اما نمیتوان در جایگاه خدا نشست و گفت او عاقبت به شر است، او جهنمی است.
اسرار حساب و کتاب خداوندی را نه تو دانی و نه من، اگر ادعای دینداری دارند، درست این است که بگویند "فلانی اشتباه کرد و تمام."
اما او «زبیر» است و عاقبت به شر و جایگاهش جهنم است و ... این در جایگاه خداوند نشستن است.
در آخر اینکه قضاوت مردم بر اساس عمل و ظاهرشان کار درستی نیست، ملاک خداوند بزرگ در پذیرش آدمها متر و وجب انسانی نیست؛ هستند آدم هایی که خدا را باور دارند اما خداوند آن ها را باور ندارد.
انتهای پیام/