حضرت فاطمه(س) نخستین شهید راه ولایت
سلام بر او، روزی که در پیش چشمان اشکبار امیر مومنان در بستر بیماری با بدنی آزرده و پهلویی شکسته و بازویی ورمکرده به شهادت رسید و سلام بر او در آن نیمه شب که بدن آزردهاش، غریبانه و مخفیانه به زیر خاک رفت. سلام بر او روزی که با آن جلال و عظمت به صحرای محشر میآید و به تمام اهل محشر امر میشود که چشمان خود را ببندند تا فاطمه دختر پیامبر عبور کند و به بهشت رود. همه محتاج شفاعت اویند، بارالها ما را نیز از زمره دوستان و شیعیانش و درککنندگان دوران ظهور فرزندش حضرت مهدی علیه السلام قرار ده.
مملکتآنلاین| ایام فاطمیه زمان مناسبی است تا با اطلاع از چگونگی شهادت حضرت فاطمه الزهرا (س) جایگاه این بانوی عظیمالشان اسلام بر ما روشن شود. چگونگی شهادت حضرت فاطمه و ماجرای آتش زدن خانه حضرت علی (ع) از سوالات بسیار مهمی است که در اذهان بسیاری از افراد مورد سوال است؛ آیا چنان که شیعیان میگویند به ساحت حضرت فاطمه زهرا (س) نیز جسارت کردند؟ و بر آن حضرت صدماتی وارد شد که منجر به شهادت او و فرزندش گردید یا خیر!
نحوه شهادت حضرت فاطمه الزهرا از دیدگاه اهل سنت
برخی از دانشمندان اهل سنت برای حفظ موقعیت خلفا از بازگو کردن این قطعه از تاریخ اسلام خودداری نمودهاند؛ از جمله ابن ابی الحدید در شرح خود میگوید: «جساراتی را که مربوط به فاطمه زهرا (س) نقل شده، در میان مسلمانان تنها شیعه آن را نقل کرده است.» البته برخی از دانشمندان و مورخان اهل سنت، در این بخش، از بیان واقعیات تاریخی شانه خالی کردهاند؛ اگر چه رویدادهای تلخ، شرایط سخت بیماری و دوری از پدر بیش از پیش شرایط جسمی و وضعیت روحی حضرت زهرا (س) را دشوارتر میکرد، اما حضرت فاطمه (س) با اینکه روز به روز پیکرش آب میشد، هیچ شِکوهای از بیماری نداشت. در هنگام یورش حاکمان غاصب به خانهاش، حضرت زهرا (س) به گونهای میان درب و دیوار آسیب دیدند که علاوه بر صدمههای سخت، جنین ایشان نیز سقط شد و تازیانههای بیشماری بر جان و روح او نشست. همه این رویدادهای تلخ و دردناک حضرت زهرا (س) را به بستر بیماری کشاند و به شهادت ایشان منجر شد.
همچنین در روایت دیگری آمده که: حضرت به اسماء فرمودند: آبی برایم آماده کن، بعد با آن غسل کرده و سپس فرمودند: جامههای جدیدم را به من بده، آنها را پوشیده و فرمودند: بقیه حنوط پدرم را از فلان جا برایم بیاور و زیر سرم بگذار و مرا تنها گذاشته و از اینجا بیرون برو، میخواهم با پروردگارم مناجات کنم.
حضرت (س) ادامه داد و گفت: قدری مرا به خود واگذار و بعد مرا بخوان، اگر پاسخ تو را دادم که بسیار خوب و اگر جوابی ندادم بدان که من به سوی پدر خود (یا پروردگارم) رفتم.
اسماء میگوید: از اتاق بیرون شدم و صدای مناجات آن حضرت را میشنیدم، آهسته به طوری که مرا نبیند وارد شدم دیدم دست به سوی آسمان دراز کرده و میگوید: پروردگارا به حق محمد مصطفی و اشتیاقی که به دیدار من داشت، و به شوهرم علی مرتضی و اندوهش بر من و به حسن مجتبی و گریهاش بر من و به حسین شهید و پژمردگی و حسرتش بر من و به دخترانم که پاره تن فاطمه هستند و غم و اندوهی که بر من دارند، از تو میخواهم که بر گناهکاران امت محمد ترحم فرمائی و آنان را بیامرزی و به بهشت وارد کنی که تو بزرگوارترین سؤالشوندگان و مهربانترین مهربانانی.
اسماء لحظهای حضرت (س) را به حال خود واگذاشت و بعد صدا زد و جوابی نشنید، صدا زد ای دختر محمد مصطفی، ای دختر گرامیترین کسی که زنان حمل او را عهدهدار شدند، ای دختر بهترین کسی که بر ریگهای زمین پای گذارده، ای دختر کسی که به پروردگارش به فاصله دو تیر کمان و یا کمتر نزدیک شد، اما جوابی نیامد چون جامه را از روی صورت حضرت برداشت، مشاهده کرد از دنیا رخت بر بسته است، خود را به روی حضرت انداخت و در حالی که ایشان را میبوسید، گفت: فاطمه آن هنگام که نزد پدرت رسول خدا رفتی سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت برسان، آنگاه گریبان چاک زده و از خانه بیرون آمد، حسنین به او رسیده و گفتند: اسماء مادر ما کجا است؟ وی ساکت شد و جوابی نداد، آنان وارد اتاق شده دیدند حضرت دراز کشیده حسین علیهالسلام حضرت را تکان داد دید از دنیا رفته است، فرمود: ای برادر خداوند تو را در مصیبت مادر پاداش دهد.
امام حسن مجتبی (ع) خود را روی مادر انداخته و گاهی میبوسید و میگفت: ای مادر با من سخن بگو پیش از آن که روح از بدنم جدا شود، و حسین جلو آمده و پاهای حضرت را میبوسید و میگفت: ای مادر من پسرت حسینم، پیش از آنکه قلبم منفجر شود و بمیرم با من صحبت کن.
اسماء به آنها گفت: ای فرزندان رسول خدا بروید نزد پدرتان علی (ع) و او را از مرگ مادرتان خبردار کنید. آن دو از منزل بیرون رفته و صدا میزدند: یا محمداه یا احمداه، امروز که مادرمان از دنیا رفت رحلت تو تجدید شد، بعد به مسجد رفته و علی علیهالسلام را خبردار کردند. حضرت با شنیدن خبر شهادت فاطمه علیهاالسلام از هوش رفت و با پاشیدن آب بر او به هوش آمد و چنین گفت: ای دختر حضرت محمد به چه کسی تسلیت بگوییم، من همیشه به وسیله تو دلداری داده میشدم، بعد از تو چه کسی موجب دلداری و تسلیت من خواهد شد.
چگونگی شهادت حضرت فاطمه به نقل از خلیفه دوم
خلاصه ماجرا همان است که در نامه خود عمر به معاویه آمده است. در بخشی از آن چنین مینویسد: «...وقتی درب خانه را آتش زدم (آنگاه داخل خانه شدم) ولی فاطمه درب خانه را حجاب خود قرار داد و مانع از دخول من و اصحابم شد. با تازیانه آنچنان بر بازوی او زدم که مانند دملج (بازوبند) اثر آن بر بازوی او ماند؛ آنگاه صدای ناله او بلند شد؛ چنان که نزدیک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود؛ ولی به یاد کشتههای بدر و اُحد که به دست علی کشته شده بودند، افتادم آتش غضبم افروختهتر شد و چنان لگدی بر درب زدم که از صدمه آن جنین او (به نام محسن) سقط شد. «فَعِنْدَ ذلک صَرَخَتْ فاطِمَةُ صَرْخةً... فَقالَتْ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللهِ هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ...»؛ «در این هنگام، فاطمه چنان ناله زد، پس فریاد زد: ای پدر بزرگوار! ای رسول خدا! این چنین با عزیز دلت و دخترت رفتار کردند.» سپس فریاد کشید: فضه به فریادم برس که فرزندم را کشتند. سپس به دیوار تکیه داد و من او را به کنار زده، داخل خانه شدم. فاطمه در آن حال میخواست مانع (بردن علی) شود، من از روی روسری چنان سیلی به صورت او زدم که گوشواره از گوشش به زمین افتاد...»
فاطمه (س) با اینکه زن است، مظهر ولایتمداری و ایثارگری است. برگزاری مراسم ایام فاطمیه و روزهایی که مردم در شهادت دردانه پیامبر اعظم(ص) به سوگ مینشینند، شاید سری از اسرار باشد تا یاد و نام بیبی دو عالم علیهاالسلام همواره زنده نگه داشته شود.
چرا علما همواره در تکریم و بزرگداشت سالروز شهادت حضرت فاطمه(س) تاکید دارند و آن را جزو شعائر اسلامی میدانند؟
- حضرت زهرا سلام الله علیها تنها کسی است که رسول خدا(ص) و سرآمد خلقت، در عمر مبارکشان دست ایشان را بوسیده و آن حضرت(س) را میبوییدند و میفرمود: «من از فاطمه بوی بهشت را استشمام میکنم»، همینطور پیغمبر(ص) در برابر او به قامت بر میخاست و به استقبال او جلو میرفت و صبر نمیکرد که حضرت زهرا(س) به او برسد، خود به سوی او میرفت، این حرکت از پیامبر (ص) راجع به هیچکس نداریم، نه از باب اینکه ایشان فرزند پیغمبر(ص) بود و یا یک عاطفه پدری به فرزند داشته باشد، خیر! پیغمبر فرزندان دیگری هم داشت، راجع به هیچکدام از آنها چنین نکرده بود، این به سبب مقام عظیم حضرت صدیقه کبری (س) است.
حتی علمای شیعه اختلاف دارند که مقام آن حضرت(س) برتر است یا مقام امیرالمومنین(ع) و برخی معتقدند که فقط بعد «ولایت» امیرالمومنان علیه السلام از ایشان برتری دارد؛ یعنی چون امیرالمومنین(ع) ولی خدا، پس از پیغمبر (ص) بر خلایق است، از این جهت به حضرت زهرا(ع) ولایت دارد و فقط برتری از این باب است، لذا شخصیت بسیار بزرگواری است که از همه ائمه مقامش بالاتر و امالائمه و اولین شهید راه ولایت است، باید گفت در حضرت زهرا(س) یک ویژگی خاص وجود دارد که آن حضرت را به تمام معصومین و تمام شخصیتهای عظیم الشأن بینظیر کرده است و آن با وجود اینکه آن حضرت (س) زن هست و از زنان تکالیفی همچون مردان خواسته نشده است، اما مظهر ایثار و ولایت مداری.
جهانبینی حضرت فاطمه(س)
از دیدگاه حضرت زهرا (س) بهترین زنان کسانی هستند که مردان نامحرم آنها را نبینند و او نیز مردان نامحرم را نبیند -که این دیدگاه پیغمبر هم هست- یک چنین جایگاهی یک زن مسلمان دارد که برترین آنها خود حضرت فاطمه سلام الله علیهاست، اما در آنجایی که پای دفاع از ولایت به پیش میآید، در جمع نامحرمان نامرد که با بیتفاوتی نظارهگر غصب خلافت و کنار زدن ولی خدا بودند، آنچنان خطابهای را در دفاع از ولایت بیان میکند که تاریخ را متحیر کرده است، لذا از این جهت آن بزرگوار مظهر ولایتمداری و ایثارگری است و آنهم به عنوان نخستین کس در این عرصه وارد شد و از جان مبارک خود هم مایه گذاشت، یک ویژگی استثنایی دارد که باید شهامت آن حضرت و علل شهادت آن حضرت به خوبی دریابیم و بزرگ بداریم و با الگوگیری از الگوی بینظیر بشریت، بتوانیم به سیره آن حضرت(س) عمل کنیم.
درباره تاریخ شهادت صدیقه کبری (س) قولهای مختلفی مطرح شده است.
متن زیر گفتوگویی با محمدحسین رجبی دوانی، کارشناس تاریخ اسلام درباره این موضوع است که وی آن را سرّی از اسرار الهی دانسته است. این گفتوگو حدود شش سال پیش در خبرگزاری فارس منتشر شد.
اقوال مختلفی درباره شهادت حضرت فاطمه زهرا علیها سلام نقل شده است، قول معتبر کدام است؟
در ارتباط با روز شهادت یا فاصله شهادت حضرت زهرا(س) با ارتحال پیغمبر(ص) میان شیعه و سنی، همچنین میان خود شیعیان اختلاف هست. منابع اهل تسنن عموماً این مدت را ۶ ماه پس از ارتحال پیغمبر(ص) نقل میکنند و معتقدند که آن حضرت(س) پس از پیامبر(ص) ۶ ماه در قید حیات بودند، در حالی که در منابع شیعه، مشهور دو قول است که یک ۷۵ روز و دیگری ۹۵ روز بعد از ارتحال حضرت خاتم صلی الله علیه وآله و سلم هست. متاسفانه برخی از گذشتگان، آن اعتقاد راستینی که باید نسبت به مقام اهل بیت(ع) و بزرگداشت آنچه به آن ذوات مقدس مربوط میشود، مثل امروز که شیفتگان اهلبیت(ع) باور دارند، در گذشته وجود نداشته است، به قول مرحوم دکتر شهیدی شاید هم، سری از اسرار مربوط به حضرت زهرا(س) است که باید راجع به آن بزرگوار خیلی مسائل ناشناخته بماند، همانگونه که راجع به ولادت آن حضرت(س) قول ثابتی نداریم و دقیق نمیدانیم ولادت آن حضرت در چه روز و سالی اتفاق افتاده است، آیا قبل از بعثت یا بعد از بعثت و در چه سالی مشهور علمای شیعه ۹۵ روز را صحیح میدانند.
کدام قول صحیحتر است؟
قول ۹۵ روز اکنون به عنوان قول صحیحتر پذیرفته شده است، وقتی میگویم به سبب اینکه گفته شده رسمالخط مشکل داشته و نتوانستند بفهمند این واقعه «سبع» است یا «تسع» که چون آن موقع نقطه گذاشته نمیشده و همچنین دندانهای درشت حروف مشخص نبوده است، اگر ما این را بپذیریم، از نظر ارزش هر دو یکسان هستند، یعنی اینکه ما چه هفت بخوانیم و چه ۹ ارزش آن یکسان است، منتها شاید با توجه به برخی شواهد و قراین، علمای ما قول دوم را ترجیح دادند و البته برای عرض ارادت ساحت مقدس حضرت زهرا علیها سلام هر دو قول را ما بزرگ میشماریم و نسبت به ذات مقدس آن حضرت(س) در هر دو قول اظهار سوگ و مصیبت میکنیم. منابع اهل تسنن سن آن حضرت را در هنگام شهادت ۲۷ و ۲۸ سال گفتند. اگر ما آن را اصل قرار دهیم، این سنی برای بانویی که در اوج طراوت در زمان حیات پدر بوده و ایشان حداقل به نقل خود اهل تسنن ۶ ماه پس از وجود مقدس پیامبر عظیمالشان اسلام(ص) در قید حیات نباشد، چرا؟! آیا دچار بیماری یا دچار مشکلی بوده است، این بیماری اگر وجود داشته، باید سابقه در زمان پیامبر(ص) داشته باشد، در حالی که ما اصلاً یک چنین مسئلهای را نمیبینیم و این نشان میدهد که آن حضرت به دلیل تألمات شدید روحی و جسمی که در وجود نازنینشان به وجود آمد، در این فاصله کوتاه بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به لقای الهی پیوست. ما اگر نقلهایی که حتی در برخی از منابع اهل تسنن وجود دارد مانند کتاب «الامامة والسیاسة»، تألیف «ابن قتیبه دینوری» یا نقلهایی که «ابن ابی الحدید» شارح نهجالبلاغه آورده است و در دیگر منابع اهل تسنن وجود دارد، به وضوح نشان میدهد که حضرت صدیقه کبری علیها سلام نسبت به حوادث بعد از پیغمبر(ص)، حوادث سیاسی پس از رحلت ایشان و تصاحب و غصب خلافت به شدت موضع داشتند و متأثر بوده اند، نه از باب اینکه چرا خلافت و قدرت از کف همسرشان بیرون رفته است، بلکه به سبب آنچه که حضرت(س) مشاهده میکرد، تمام تلاشها و زحمات طاقتفرسای پیامبر بزرگوار اسلام(ص) با چنین توطئهای به باد میرود و اسلام به انحراف کشیده میشود و مهمترین اصل اسلام که ولایت اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام برای هدایت بشریت تا پایان تاریخ و پایان جهان است ٬این گونه مورد حمله قرار میگیرد و ولایت از محضر امور خارج میشود، لذا مجموع این حوادث آن حضرت را به شدت متألم کرد.