۱۰ سال از درگذشت ناصر حجازی پیشکسوت استقلال گذشت
۱۰ سال پیش و در چنین روزی، ناصر حجازی پیشکسوت بزرگ باشگاه استقلال و از اسطورههای فراموش نشدنی این باشگاه، دارفانی را وداع گفت.
به گزارش مملکت آنلاین، مرحوم ناصر حجازی را میتوان یکی از برجستهترین چهرههای تاریخ فوتبال ایران نام برد که فارغ از تعصبات رنگی جایگاه والایی در قلب تمام فوتبالدوستان کشورمان دارد، او ده سال قبل در ۳۰ اردیبهشت ۹۰ و زمانیکه مشغول تماشای بازی استقلال با پاس همدان بود به دلیل وخامت حال به کما رفت، اما این بار دیگر نای بلند شدن از روی تخت CCU بیمارستان کسری تهران را به دست نیاورد تا ۳ روز بعد «۲ خرداد» یار همیشگی اش یعنی اصغر حاجیلو نخستین فردی باشد که با چشمانی گریان خبر باورنکردنی درگذشت «آن گلبرگ مغروری که میمرد ز بی آبی، اما با منت و خواری پی شبنم نمیگشت» را اطلاع بدهد.
حجازی ۲۳ آذر سال ۱۳۲۸ در خانوادهای ترک زبان در تهران متولد شد و در دبستان هخامنش تحصیلات مقدماتی را آغاز کرد. دوران دبیرستان او در مدارس ابومسلم، سعادت، سینا، سهند و شرق طی شد و با توجه به علاقه اش به مترجمی زبان انگلیسی در سال ۱۳۵۰ وارد مدرسه عالی ترجمه شد و تا سال ۱۳۵۶ لیسانس خود را دریافت کرد.
دومین دروازه بان قرن بیستم فوتبال قاره کهن اولین قراردادش را با یک باشگاه حرفهای فوتبال با تیم نادر در دسته دوم باشگاههای تهران به مبلغ ۳۰۰ تومان منعقد شد. آن زمان (۱۳۴۳) این جوان ترکهای و خوش اندام تنها ۱۵ سال داشت و از همین تیم به تیمهای ملی جوانان و بزرگسالان رسید.
۵ سال پس از حضور حجازی در نادر با پیشنهاد علی دانایی فر و با دریافت ۶ هزار تومان با تاج قرارداد بست و قرار شد ماهی ۲۵۰ تومان هم از این باشگاه دریافت کند. آن هم درحالیکه مرحوم آقا مدد به ناصر ۲۰ ساله پیشنهاد بازی در راه آهن را داد. این انتقال برای حجازی خوش یمن بود چراکه یک سال پس از انتقالش به آبی پوشان پایتخت، در کنار قهرمانی جام تخت جمشید، قهرمانی جام باشگاههای آسیا را هم تنها با یک گل خورده کسب کرد.
پس از ۶ سال بازی برای تاج حجازی تصمیم گرفت به شهباز برود و ۴ سالی را هم در این تیم بگذراند. البته حجازی پس از جدایی از شهباز در سال ۵۹ شش فصل دیگر برای آبیهای تهران که پس از انقلاب اسلامی نام این تیم به استقلال تغییر نام کرده بود، بازی کرد.
نخستین بار ناصر حجازی در ۱۸ سالگی اش و سال ۴۶ فرصت بازی برای تیم ملی را هم به دست آورد و تا سال ۵۹ به مرد شماره یک سنگر این تیم تبدیل شد. سنگربانی که سه بار با تیم ملی قهرمانی جام ملتها و یک عنوان سومی این رقابتها را هم به دست آورد. جامی که دروازه بان بزرگی مانند احمدرضا عابدزاده و سایر گلرهای تیم ملی، آرزوی یک بار بالای سر بردن آن را داشته اند.
همچنین نخستین باری که تیم ملی در جام جهانی شرکت کرد و در مقابل تیمهای بزرگی مانند هلند، پرو و اسکاتلند به زمین رفت، وظیفه حراست از دروازه اش با حجازی بود.
قهرمانی بازیهای آسیایی ۱۹۷۰ بانکوک و ۱۹۷۴ تهران از دیگر افتخارهای حجازی با پیراهن تیم ملی است.
داستان خداحافظی او با پیراهن تیم ملی به یکی از عجیبترین اتفاقهای تاریخ فوتبال کشورمان باز میگردد. پس از جام ملتهای ۱۹۸۰ کویت و با دستورالعملی عجیب، حجازی هم مانند تمام دیگر بازیکنان ۲۹ ساله تیم ملی به اجبار و با تصویب قانون منع بازی ۲۹ سالهها در این تیم مجبور به خداحافظی شد، اما پس از مدتی این قانون لغو شد تا این شائبه به وجود بیاید که هدف تصویب کنندگان این قانون دوری چهرههایی مثل حجازی از تیم ملی بوده است.
حجازی در طول دوران بازی اش از تیمهای بزرگ اروپایی مانند پاریس سن ژرمن و سنت اتین فرانسه پیشنهاد داشت، اما جدیترین این پیشنهادها از سوی باشگاه منچستریونایتد انگلیس و یک سال پس از جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین مطرح شد.
ناصر هم برای مذاکره و حضور در تمرینات شیاطین سرخ به انگلیس میرود، اما در همان ابتدای امر اتفاق عجیبی رخ داد. زمانی که او به فرودگاه لندن رسید متوجه شد روی روادید ایرانیها مهر «بازگشت» میخورد و البته حجازی جزء پنج نفری بوده که در آن روز با چنین مشکلی مواجه نشد و توانست خود را از لندن به منچستر برساند. با این وجود مدتی پس از حضورش در تمرینات منچستریونایتد به حدی درخشید که خیال خود را برای عقد قرارداد با این تیم راحت کرد، اما ناگهان ارسال یک نامه عجیب از ایران به باشگاه منچستر مبنی بر اینکه ناصر حجازی برای حضور در این تیم مجوز فدراسیون فوتبال ایران را ندارد، معادلات را به هم زد.
او برای رفع این مشکل به کشورمان بازگشت، اما از شانس بدش به دلیل مسائل سیاسی داخل ایران، فدراسیون فوتبال تعطیل بوده تا کار صدور مجوز به طول انجامد. البته در نهایت یک هیئت ۱۰ نفره با ارسال نامه دیگری به باشگاه منچستریونایتد، اعلام میکند با توجه به در پیش بودن بازیهای مقدماتی المپیک ۱۹۸۰ مسکو، حجازی باید تیم ملی را در این رقابتها همراهی کند و نمیتوانند مجوزی برای وی صادر کنند.
در نهایت حجازی با پیگیریهای فراوان موفق شد از فدراسیون رضایت نامه بگیرد، اما وقتی به منچستر بازگشت، کار از کار گذشته بود چراکه یونایتدها با ریچارد بیلی به توافق رسیده بودند تا او هشت سال دروازه بان اول تیم شان باشد.
از دست دادن این شانس بزرگ سبب سرخوردگی ناصر شد، اما او سرانجام فرصت بازی در خارج از کشور را پیدا کرد. البته بازی کردن برای محمدان بنگلادش که حجازی با آن فوتبال خود را به اتمام رساند، چیزی نبود که در شان چهره فوق العاده بزرگ فوتبال ایران باشد.
حجازی ۲ بار با این تیم گمنام قهرمان لیگ بنگلادش باشد و سرانجام سال ۱۳۶۶ با کوله باری از افتخار در سن ۳۸ سالگی با این تیم از دنیای فوتبال خداحافظی کرد.
دوران سرمربیگری او هم با همین تیم شروع شد و نکته جالب این جا است که حجازی با این تیم کوچک موفق به برتری مقابل پرسپولیس هم شد. شهرداری کرمان نخستین تیم ایرانی است که حجازی روی نیمکت سرمربیگری اش نشست. یک سال سرمربیگری در تیم ملی بنگلادش پرونده فعالیت او در خارج از کشور را بست.
شهرداری کرمان، بانک تجارت، سپاهان و ماشین سازی تیمهایی بودند که حجازی پیش از حضورش در استقلال هدایت آنها را عهده گرفت و سال ۱۳۷۵ به عنوان سرمربی جدید تیم محبوبش انتخاب شد. یک قهرمانی جام آزادگان و نایب قهرمانی جام باشگاههای آسیا در فصل ۹۹-۱۹۹۸ افتخاراتی است که مرد محبوب استقلالیها با این تیم در جایگاه سرمربی به دست آورد، اما باخت عجیب ۴ بر ۳ به سایپا پرونده در سال ۷۸ پرونده او را در این تیم بست.
ذوب آهن، استقلال رشت، ماشین سازی، استقلال اهواز و نساجی مازندران پنج تیمی بودند که حجازی پیش از بازگشت به استقلال در سال ۸۶ سرمربی آنها بود، اما برخلاف دوره قبل این بار حضورش به عنوان سرمربی استقلال طولانی نشد تا در میانههای هفتمین دوره لیگ برتر او جای خود را به فیروز کریمی داده و به عنوان مدیر فنی آبیها را همراهی کند.
یکی از مهمترین اتفاقها درباره این مرد دوست داشتنی ثبت نام او در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ است. جاییکه حجازی با انتقاد نسبت دخالت سیاسیون در ورزش مدعی شد میتواند ۳۰ میلیون رای بیاورد، اما در نهایت صلاحیت حضور در انتخابات را به دست نیاورد.
در روزگاری که واژهای به نام «سلبریتی» مد نشده بود حجازی جزء مشهورترین چهرههای ایرانی بود که هیچ ابایی هم از اینکه کسی او را با سیگاری روشن در دست ببیند نداشت و سرانجام هم این موضوع زمینه ابتلایش به بیماری سرطان ریه در اردیبهشت ۸۹ را فراهم کرد.
این موضوع چند باری سبب بستری شدن حجازی در بیمارستان شد.
در نهایت ۳۰ اردیبهشت ۹۰ و زمانیکه مشغول تماشای بازی استقلال با پاس همدان بود به دلیل وخامت حال به کما رفت، اما این بار دیگر نای بلند شدن از روی تخت CCU بیمارستان کسری تهران را به دست نیاورد تا ۳ روز بعد «۲ خرداد» یار همیشگی اش یعنی اصغر حاجیلو نخستین فردی باشد که با چشمانی گریان خبر باورنکردنی درگذشت «آن گلبرگ مغروری که میمرد ز بی آبی، اما با منت و خواری پی شبنم نمیگشت» را اطلاع بدهد.
حجازی افتخارات زیادی را با استقلال به عنوان بازیکن و سرمربی کسب کرد. کسب دو عنوان قهرمانی جام ملتهای آسیا، یک بار قهرمانی بازیهای آسیایی، یک بار قهرمانی جام باشگاههای آسیا، صعود به جام جهانی و بازی در این رویداد بینالمللی، کسب چندین و چند عنوان قهرمانی داخلی و ... از افتخارات کمتر تکرار شدنی اوست اما آنچه که او را در دل هواداران زنده نگه داشته، شخصیت توصیه ناپذیر او و پایبندیاش به اصولش بوده و هست.
مرحوم حجازی در دو نوبت سکان هدایت استقلال را هم در دست گرفت و چهرههای جوان و با استعدادی را به فوتبال ایران معرفی کرد و اگر بدشانسی نبود، او سومین ستاره آسیایی را برای استقلال به ارمغان میآورد.
این روزها جای خالی امثال حجازی در فوتبال ایران، به شدت احساس میشود و از طرفی این باعث تاسف است که این روزها باشگاه استقلال از تجربیات بزرگانی مثل او نمیتواند استفاده کند.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
انتهای پیام/