روایتهای جنجالی سرمربیان دو تیم شهرداری ارومیه و پاس گرگان از بازی با ضرب و شتم دو تیم
جنجال روز گذشته در گرگان هر لحظه ابعاد جدیدتری پیدا میکند.
به گزارش مملکت آنلاین، روز گذشته یکی از عجیبترین اتفاقات تاریخ لیگ برتر والیبال ایران رخ داد؛ جایی که در جریان بازی بین دو تیم پاس گرگان و شهرداری ارومیه درگیری سختی بین دو تیم ایجاد شد که عرشیا بهنژاد، پاسور شهرداری و سرمربی پاس گرگان یعنی عیسی سنگدوینی در متن آن قرار داشتند. بر اساس شنیدهها عرشیا بهنژاد وقتی به شعارهای هواداران گرگانی واکنش نشان میدهد، عیسی سنگدوینی این موضوع را به عبدالرضا علیزاده سرمربی شهرداری متذکر میشود اما این اتفاق ادامه پیدا میکند تا درگیری بین دو طرف شکل بگیرد. ماجرا به قدری بیخ پیدا میکند که کار به یک دعوای جنجالی کشیده میشود و حتی باشگاه شهرداری ارومیه پس از لغو بازی تصاویری خونین از بازیکنان و اعضای خود منتشر میکند. همچنین عرشیا بهنژاد نیز توسط پلیس بازداشت میشود و بعد از ساعتی با رضایت عیسی سنگدوینی آزاد میشود.
به همین بهانه تصمیم گرفتیم که با اعضای دو تیم مصاحبه ترتیب دهیم که فعلاً فقط عیسی سنگدوینی در این باره پاسخگو بوده است. قطعاً به محض دریافت پاسخ از طرف اعضای ارومیه مصاحبه با آنها نیز منتشر خواهد شد. اینجا میتوانید مشروح صحبتهای سرمربی پاس گرگان با ورزش سه را بخوانید.
اینجا مشروح صحبتهای عیسی سنگدوینی، سرمربی پاس گرگان، را میخوانید.
*بهنژاد شرایط عادی نداشت
من ۱۰ سال است که در لیگ این کشور تیم دارم، آیا شما در این مدت از من بیادبی شنیدهاید؟ من در جریان بازی جواد حسین آبادی و عبدالرضا علیزاده را کنار کشیدم و گفتم که این بهنژاد شرایط عادی ندارد. البته وقتی او بازداشت شد و بعد از آن عذرخواهی کرد، به ما گفت که یک مشکلی برای مادرم به وجود آمده بود و شرایط خوبی نداشتم. ۳۰۰۰ تماشاگر در سالن حضور داشت و اگر قرار بود که به داخل زمین بیایند که اصلاً آنها را له میکردند. بعد بهنژاد آمد و صندلی را شکست و سپس رو به تماشاگران فحاشی کرد. تماشاگران بعد از این اتفاق در حال هو کردن بودند که او شروع به درگیری کرد. من رفتم به سینه او زدم و گفتم پسر آرام باش، اینجا ۳۰۰۰ نفر جمعیت هستند و تو میخواهی با کی درگیر شوی؟ بعد هم که او آمد و سمت من لگد پرت کرد.
*بتادین ریختند و گفتند خون است
دلم میخواهد در همین چند وقت بروید و حرکات بازی ارومیه را نگاه کنید. وقتی تیم مقابل را دفاع میکنند ببینید که چه حرکاتی انجام میدهند. به خدا این رفتار اصلاً درست نیست. بعد میدانید چه کار کردند؟ آقای علیزاده آمده و روی صورت پاسور دوم خود بتادین ریخته و گفته خون است. شما آمدید با ۳۰۰۰ نفر درگیر شوید؟ خود دادستان گرگان آنجا حضور داشت و حکم بازداشت بهنژاد را داد و اگر من آنجا نبودم، معلوم نیست چه اتفاقی میافتاد. به هر حال گفتم که ما همه از خانواده والیبال هستیم و باید گذشت کنیم. بعد از اینکه بهنژاد آزاد شد، آمد صورت من را بوس کند. اما من گفتم نیازی نیست، فقط خودت را اصلاح کن.
*به عبدالرضا تذکر داده بودم
قرار نیست چون ارومیه هستید هر کاری دلتان خواست انجام دهید. چون صدر جدول بودند و داشتند بازی را میباختند برایشان گران تمام میشد و آن کارها را انجام دادند. از آن طرف فقط جواد حسین آبادی دچار مشکل شد اما باید این را هم بگویم که از سمت ما هم سه چهار نفر الان بیمارستان هستند. باز هم میگویم ۲۰ دقیقه قبل از اینکه این اتفاق رخ دهد من عبدالرضا را کنار کشیدم و گفتم که این بنده خدا شرایط عادی ندارد و او را کنترل کن. گفتم که ما قصد جنجال نداریم و میخواهیم فقط والیبال بازی کنیم.
*من نبودم تو را میکشتند
محوریت والیبال گرگان همیشه بر اساس من است و همواره به هواداران میگویم که اگر قرار است به رقیب فحاشی کنید انگار آن حرفها را به من زدهاید. ما اینجا هیچ منافع مالیای نداریم. فقط آمدهایم که حال مردم گرگان و بچههای سربازی که بازی میکنند را خوب کنیم. وگرنه شما کی دیدید که یک تیم نظامی بتواند در این عرصه ۱۰ سال دوام بیاورد. قاعدتاً وقتی تو توهین و فحاشی میکنی چهار نفر هم پیدا میشوند و میآیند این کار را انجام میدهند. اگر من سمت جمعیت نمیرفتم و دستم را بالا نمیبردم که به زمین میآمدند و تو را میکشتند آقای پاسور جوان و تو سالم از آنجا بیرون نمیرفتی. تو امروز حالت خوب نیست، صندلی را شکستی و به تماشاگران هم فحاشی کردی بعد انتظار داری که هیچ واکنشی هم نبینی؟
از دیشب کلی حواشی و توهین به شمالیها و گرگانیها مطرح شده است. بعد میآیند ما را تهدید میکنند. ببخشید من عیسی سنگدوینی با دو خط نامه میتوانم آنجا را در حالت آماده باش قرار دهم. آیا شما میتوانید این کار را انجام دهید؟ چرا الکی حرف میزنید؟ این تهدیدها را اگر برای آدم عادی انجام دهید کار میکند نه برای شخص عیسی سنگدوینی. البته ما میگوییم اینها افرادی احساساتی هستند و باید خودشان را کنترل کنند. در اینجا همچنین از آقای تقوی هم تشکر میکنم که شخص خودشان زنگ زدند و گفتند که این یک موضوع خانوادگی است و باید حل شود. ایشان درخواست کردند که ما رضایت دهیم و عرشیا بهنژاد آزاد شود و اینکه پدر خانواده اینقدر حواسش هست جای تقدیر دارد.
* سرمربی حریف درباره تصاویر خونریزی بچههای تیم شما میگفت از بتادین استفاده کردهاید و تصاویر ساختگی است. واقعا اینطور بوده؟
پس اینکه چشم جواد حسین آبادی هشت بخیه خورده و کارش به پزشکی قانونی کشیده هم دروغ است؟ با عکس شاید بتوان سر مردم کلاه گذاشت، ولی با پزشکی قانونی هم میشود این کار را کرد؟
* آنها میگویند که با پاسور دوم این کار را کردهاید.
طرف مقابل کاپشنش را میچرخاند که به چشم من خورد. حال اینکه داخل جیب کاپشنش چه چیزی بود را نمیدانم. این اتفاق داخل فیلم هم مشخص است. همان آدم وقتی به جواد مشت میزند، مشت او در ادامه به سر سینا هم برخورد میکند و چون انگشتر دستش بوده و مشت زده سر سینا خراش برداشته است. برای قطع شدن خونریزی از بتادین استفاده کردیم.
* ماجرا دقیقا از کجا شروع شد؟
سالیان سال است که ما با آقای عیسی سنگدوینی و فرهاد قائمی دوست هستیم. قبل از بازی هم با یکدیگر چای خوردیم و خوش و بش کردیم و کلی هم خندیدیم. با همه اعضای تیم پاس گرگان به جز یکی دو نفرشان والیبال بازی کردهام و احترام ما را همیشه نگه میدارند و با بازیکنان ما دوست هستند. هیچ مشکلی هم با تیم مقابل نداشتیم. اگر عرشیا آن حرکات را انجام میدهد چون طرف مقابل سه ساعت به او فحش ناموسی داده. کدام شخص در ایران میتواند خودش را کنترل کند؟ اگر به کسی سه ساعت فحش ناموسی دهند و او هیچ عکس العملی نشان ندهد من میگویم که او بیغیرت است.
* ولی آقای سنگدوینی میگفت رفتیم عرشیا را آزاد کنیم چون گفته برای مادرش مشکلی پیش آمده.
ما آنجا التماس کردیم چون نمیخواستیم عرشیا شب را در بازدشت بماند. میتوانستند او را نگه ندارند. با یک سیلی از طرف او و یک لگد از طرف این چرا باید کار به بازداشت بکشد؟ اگر ما آنجا حرفی نزدیم به حرمت لباس نیروی انتظامی بود. قطعا این جریان را از مراجع قانونی ارومیه پیگیری خواهم کرد. فکر نکنند ما بیکس هستیم. ما هم گردن کلفت هستیم و خیلی هم زور داریم. عیسی دوست من است و اگر زیر گوش من میزد ناراحت نمیشدم. احترام او را نگه داشتم.
* آقای سنگدوینی میگفت من نیم ساعت قبلش به شما گفتم که عرشیا حالت طبیعی ندارد.
بحث من نیروی انتظامی و تماشاگران گرگانی است. آن کسی که پیراهن آبی به تن داشت به عنوان نماینده وزارت ورزش استان گلستان در جلسه حاضر شده و روز بازی با لباس لیدری خیلی راحت وارد زمین شده، به بازیکن ما فحش ناموس داده، مشت زده و تا آخرین لحظات خیلی آزاد همان اطراف میچرخید. مطمئن باشید او را به ارومیه میآورم و دادگاهی میکنم. ما اگر با تماشاگران دعوا میکردیم و کتک میخوردیم هیچ ایرادی نداشت اما اطرافیانی که آنجا بودند با بدترین شرایط با ما برخورد کردند. حتی وقتی داخل رختکن بودیم درب رختکن ما را شکستند. به هیچ عنوان دنبال مظلومنمایی نیستم، ولی همانطور که تا الان حق تیمم را با گردن کلفتی گرفتهام، در ادامه هم حق تیمم را با گردن کلفتی میگیرم. الکی نیست که بیایند با بتادین بخواهند صحنهسازی کنند. 20 نفر آنجا کتک خوردند و روی زمین افتادند. کلی اشیا سمت ما پرتاب کردند. فیلمی که در آن جواد زمین خورده، پاسور دوم ما زمین خورده و دیگران مشت خوردهاند را که نمیتوان تکذیب کرد. مظلوم نیستم و مظلومنمایی نمیکنم. دعوا کردم و اگر حرمت نگه داشتیم و دستمان را بلند نکردیم به حرمت لباس نیروی انتظامی بود. همه چیز را از طریق مراجع قانونی پیگیری میکنم.
* آقای سنگدوینی در جای دیگر از مصاحبه میگوید چون حریف داشت میباخت این کار را کرد.
من تیم اول جدول هستم. مگر در ارومیه سه بر صفر به سایپا نباختم؟ یک نفر از تماشاگران ارومیه به سایپا بیاحترامی کرد؟ مگه به تیم نور سه بر صفر نباختیم؟ دعوا پیش آمد؟ ولی در گرگان آنقدر تماشاگران فحش ناموسی دادند که بازیکن من از کوره در رفت.
* پس اینکه میگوید عرشیا شرایط عادی نداشت، درست نیست؟
منظور از "شرایط عادی نداشت" را نمیفهمم. این جمله یک توهین است. اگر من جای عرشیا بودم و به من فحش ناموس میدادند، عصبانی میشدم.
* آقای سنگدوینی میگفت ما از دیروز از طرف ارومیهایها مدام در حال تهدید شدن هستیم. چنین چیزی درست است؟
ببینید عیسی رفیق من است و براش احترام قائلم و اصلا با ایشان کاری نداریم. طرف حساب ما تماشاگران آن تیم هستند. در ارومیه وقتی فلاش دوربین روشن است ناظر بازی را متوقف میکند و تذکر میدهد که فلاش را خاموش کنید، آنوقت چطور ناظران فدراسیون والیبال در گرگان وقتی 20 نفر خیلی راحت وارد زمین میشدند هیچ تذکری نمیدادند؟ خودم 10 بار به ناظر گفتم دارند فحاشی میکنند و چند دقیقه بازی را نگه دار. دست اول را ما بردیم و دست دوم را آنها بردند. دست سوم 20 به 19 جلو بودیم و اگر داور پایین به دروغ به داور بالا نمیگفت که بابک فحش داده و او کارت قرمز نمیگرفت، باز هم نمیباختیم. تیم ما جنگنده است و خوب بازی میکند و در هر شرایطی باشیم به بازی برمیگردیم. اگر نتوانستم بازیکنانم را کنترل کنم به خاطر این بود که فحش ناموسی خورده بودند. الفاظ رکیک و خیلی زشت میگفتند و با نام بردن از بازیکنان آنها را خطاب قرار میدادند. به خاطر همین عرشیا کنترل خودش را از دست داد. بابک فیاضی را هم آنقدر فحش دادند که تمرکزش به همین ریخت و من مجبور شدم او را بیرون بیاورم.
* ولی آقای سنگدوینی میگفت اصلا اجازه نمیدهد کسی از تماشاگران فحاشی کند و اینکه به خاطر فحاشی دعوا شکل گرفته را کامل رد کرد.
من مظلومنمایی نمیکنم. فیلمش هست. بروید ببینید آنهمه آدم چطور پایین آمدند و چه کارهایی کردند. چطوری است که بازیکن ما با یک لگد بازداشت میشود ولی کسی که چشم بازیکن را در آورده و سر آن یکی را شکسته راحت برای خودش راه میرود؟ همان شخص آبی پوش میآید و برای بقیه تعریف میکند و میگوید که با مشت بازیکن ما را زده. فیلمش موجود است. بله بعد از دو ساعت فحش دادن آقای سنگدوینی از تماشاگران خواست فحاشی نکنند. آن تیم رفیقمان است. مربی و بازیکنانش به ما بیاحترامی نکردند. برد و باخت این بازی هم هیچ فرقی برای ما نداشت. بزرگترین اشتباه از من بود چون وقتی اولین فحش ناموسی به بازیکنانم داده شد باید تیم را بیرون میکشیدم. متاسفانه ناظرین خواب بودند و هیچکدام این اتفاقات را ندیدند.