به بهانه داستان استقلال و استراماچونی
ما به «دروغ» عادت کردهایم، آنها نه!
پاسخ این سوال را باید در رفتار مدیران جستجو کرد. مدیرانی که در تمام این سالها راست نگفتند. مدیرانی که تمام وعدههایشان در مورد تیام، پاتوسی، جباروف و .... راست از آب درنیامد.
به گزارش مملکتآنلاین، عصر ایران نوشت: صفحههای داستان استقلال و استراماچونی هر روز در حال قطور شدن است. داستانی که تبدیل به هزار و یک شب ما شده است و تنها یک شهرزاد کم دارد که آن را برای ما تعریف کند.
از وقتی که سرمربی خوشپوش استقلالیها بار و بندیل خود را جمع کرد و از تهران به رُم رفت، هزار قصه شنیدیم که به این دلیل رفت و آن دلیل میآید حتی دلیله همسر استراماچونی هم این آش را هم میزد و با استوریهایاش شعله امید را در دل استقلالیها روشن نگه میداشت.
هواداران استقلال هنوز منتظر دوشنبهای هستند که قرار است استراماچونی به تهران بیاید و آبیپوشان پایتخت را تمرین بدهد.
داستان استراماچونی اما حکایت «ناراستی» است. نه تنها داستان مرد ایتالیایی بلکه قصه پر غصه ویلموتس و کالدرون آرژانتینی هم همین راست نگفتنهاست.
میدانید راست نگفتن برای برخی از مدیران ما مثل آب خوردن شده است. بیانیه آخر باشگاه استقلال در مورد استراماچونی و جانشین او را بخوانید تا متوجه راست نگفتن ها شوید.
در بیاینه آخر آمده است که استراماچونی دیگر سرمربی استقلال نیست و بعد دوباره باب مذاکره با او باز میشود. در بیانه آمده است که پنجشبنه شب تکلیف جانشین مرد ایتالیایی مشخص خواهد شد اما هنوز صندلی سرمربی تیم آبی پایتخت خالی است.
در حالت عادی هواداران پای مربی که تیم را ترک کرده است، نمیمانند اما چه اتفاقی افتاده است که استقلالیها آسمان را به زمین میدوزند تا استراماچونیشان به استقلال برگردد؟
پاسخ این سوال در رفتار مدیران باید جستجو کرد. مدیرانی که در تمام این سالها راست نگفتند. مدیرانی که تمام وعدههایشان در مورد تیام، پاتوسی، جباروف و .... راست از آب درنیامد. مدیرانی که هنوز معلوم نشد چرا شفر را با سلام و صلوات آوردند و چرا او را با آن فضاحت از تیم بیرون انداختند.
کالدرون سرمربی پرسپولیس خطاب به مدیران این تیم میگوید:« من احمق نیستم رزومهام به عنوان بازیکن و مربی مشخص است و من آدم احمقی نیستم. دیگر دروغها تمام شود میخواهم به من احترام بگذارند شش ماه به من احترام نگذاشتند. دیگر دروغها تمام شود میخواهم به من احترام بگذارند شش ماه به من احترام نگذاشتند.»
«دروغ» در همه جهان یک رفتار زشت است. فرقی نمیکند شما به چه دین، نژاد و رنگ پوستی هستید، دروغ زشت است. استراماچونی در یکی از گفتوگوهایاش به نکته بسیار مهمی اشاره کرده است. او گفته: «وقتی در پاناتینایکوس یونان کار میکردم مشکلات مختلفی داشتم اما باشگاه با مربیان و بازیکنان رو و صادق بود.»
صداقت؛ حلقه گمشده ماجرای استراماچونی و استقلال و یا حتی بسیاری از مشکلات کشور است. ما به دروغها عادت کردهایم و به خاطر همین مدیران کشور فکر میکنند از فرنگ آمدهها هم با این دروغها میسازند. نه، آنها از شنیدن و دیدن دروغ عصبانی میشوند و حس توهین بهشان دست میدهد و تصمیم میگیرند در جایی که دروغ مثل صدای گنجشگها در شهر طنین انداز است، کار نکنند.