علی‌آقا گفت جواد؛ معرفت و رفاقت در فوتبال مُرد‌

زرینچه: رفتم تا نگویند چشمش دنبال صندلی استراماچونی است

کاپیتان اسبق تیم ملی و استقلال گفت: روزی که پیراهن شماره ۱۰ استقلال را به مهدی دادم، خیلی‌ها به من گفتند چرا این کار را کردی؟ به من گفتند پیراهن شماره ۱۰ استقلال بر تن مهدی گشاد است.

به گزارش مملکت‌آنلاین، تیم امید دیروز چند مهمان ویژه داشت و جواد زرینچه یکی از آن‌ها بود. کاپیتان اسبق تیم ملی و استقلال به دعوت حمید استیلی سر تمرین امید‌ها رفت. دیروز عصر فرصتی دست داد تا با آقاجواد پس از حضور در جمع امید‌ها همکلام شویم.

به دعوت حمید استیلی مهمان تیم امید شده بودید. از فضای این تیم بگویید.

بله. سر تمرین تیم امید رفتم تا به آن‌ها بگویم قدر روز‌هایی که با هم هستند را بدانند. به آن‌ها گفتم توانایی‌های‌شان فوق‌العاده بالاست. باید حمایت شوند و بتوانند برای‌مان پیام‌آور شادی شوند. این تیم توانایی کسب نتایج مطلوب را دارد.

پس به صعودشان امیدوار هستید؟

بله. کارشان سخت است و گروه‌شان هم دشوار، ولی من واقعاً به حمید و شاگردانش اعتقاد دارم. این بچه‌ها نباید رها شوند بلکه باید تا روز آخر مورد حمایت قرار بگیرند تا ان‌شاءا... طلسم نرفتن به المپیک را بشکنند.

دیدن عکس‌های شما در کنار علی پروین جالب بود. علی‌آقا هم مهمان تیم امید شده بود. مردی که طی تمام سال‌های حضورش در تیم ملی، شما بازیکن فیکس او بودید. با علی‌آقا کلی گپ زدید و خندیدید، درست است؟

یادش به‌خیر. من علی‌آقا را از حدود یک سال قبل ندیده بودم. کلی با علی‌آقا خاطره دارم. اتفاقاً بحث‌مان در رابطه با سفر تیم ملی به شهر کلکته هند در سال ۱۳۷۱ (مقدماتی جام ملت‌های آسیا ۱۹۹۲) حسابی گل انداخت و سر خاطرات آن سفر حسابی با هم گفتیم و خندیدیم. یادش به‌خیر. عجب دورانی بود. چه روز‌هایی بود. زود گذشت.

علی‌آقا در مورد ماجرا‌های استقلال چیزی نگفت؟

نه. فقط گفت: جواد؛ معرفت و رفاقت تو فوتبال دیگه مُرد. عشق و حال فوتبال در این زمان اصلاً با آن مقطع که شما فوتبال بازی می‌کردید شبیه نیست. خدا کند سایه علی‌آقا و همه پیشکسوتان بالای سرمان باشد. این عزیزان گردن فوتبال حق دارند.

شما در تابستان امسال قاطعانه پای مهدی قائدی ایستادید و پیراهن شماره ۱۰ را به او دادید که خیلی سروصدا کرد، ولی حالا او به آماده‌ترین بازیکن استقلال و تیم امید بدل شده است.

روزی که پیراهن شماره ۱۰ استقلال را به مهدی دادم، خیلی‌ها به من گفتند چرا این کار را کردی؟ به من گفتند پیراهن شماره ۱۰ استقلال بر تن مهدی گشاد است، ولی حالا همه دارند می‌بینند که اتفاقاً این لباس اندازه اوست. این بچه بدون حاشیه کار می‌کند و قطعاً دعای خیر خانواده‌اش و انرژی مثبت من همیشه همراه اوست.

به استقلال برنگشته‌اید. آیا همچنان تأکید دارید که اول باید استراماچونی برگردد و اگر او خواست دوباره سرپرست شوید؟

بله. هنوز هم روی حرفم هستم. من بعد از بازی با شهرخودرو به آقای حاجیلو گفتم به آقای فتحی بگوید من دیگر نیستم. من این روز‌ها را می‌دیدم و به همین خاطر دو روز موبایلم را خاموش کردم، ولی یک دوست مشترک من را پیدا کرد و گفت: آقاجواد، آقای فتحی می‌گوید شما اگر به مالزی نروی برای پرستیژ باشگاه بد است. شما به قرعه‌کشی برو و وقتی برگشتی یک سرپرست جدید می‌گذاریم، ولی روز پرواز داستان قهر استراماچونی پیش آمد و به من گفتند قید سفر را بزن، چون روی نیمکت هیچ‌کس را نداریم. من هم ماندم و سرپرست شدم، ولی جواب از خودگذشتگی‌ام را با هتاکی دادند. من هم رفتم تا فکر نکنند به صندلی استراماچونی چشم دوخته‌ام. الان هم اگر استراماچونی برگشت و خواست با من کار کند، برمی‌گردم، ولی اگر برنگشتم، باز هم به‌عنوان یک هوادار برای استقلال آرزوی موفقیت می‌کنم.

آقای فتح‌الله زاده زنگ زد که برگردید، ولی برنگشتید. چرا؟

فقط ایشان نبود. آقایان جباری، عبداللهی و مظلومی هم لطف کردند و زنگ زدند، ولی برنگشتم، چون واقعاً دلم شکسته بود.

هنوز هم تأکید دارید آن‌هایی که شعار دادند، تحریک شده بودند و پول گرفته بودند؟

بله. شک نکنید آن‌هایی که به من هتاکی کردند، پول گرفته بودند. هنوز هم می‌گویم عده‌ای پول گرفته بودند تا مردم را علیه من تحریک کنند. مگر می‌شود با تیمی که صدرنشین جدول است روی سکو‌ها چنین برخوردی بکنند؟ استقلال اول بود نه چهاردهم! هتاکان هواداران واقعی استقلال نبودند.

استقلال مدیرعامل ندارد. به‌نظر شما چه کسی مناسب‌ترین چهره برای مدیرعاملی است؟

به‌نظرم یکی از بچه‌های تحصیلکرده استقلال باید بیاید. یکی مثل پیروز قربانی که هم تحصیلات عالیه دارد و هم بازیکن خوبی بوده است. شخصی در همین مایه‌ها باید مدیرعامل شود.

 

منبع: خبر ورزشی

ارسال نظر