انتقاد تند استیون هاوکینگ ایران از سریال «دل»
وحید رجبلو نخبه و معلول ۹۸ درصد کشورمان به انتقاد تند از سکانس معلولیت یکی از نقشهای منفی سریال «دل» پرداخت.
به گزارش مملکتآنلاین، وحید رجب لو کارآفرین ایرانی و بنیانگذار استارتاپ توانیو، از سریال ایرانی دل که به تازگی به پایان رسیده است انتقاد کرد و گفت: در قسمت آخر یکی از نقش های منفی این سریال دچار معلولیت جسمی شده و روی ویلچر نشان داده می شود، متاسفانه در سینمای کشور ما افراد بدبخت در چهره یک فرد معلول نشان داده میشوند.
رجب لو که دارای معلولیت ۹۸ درصدی است، افزود: از امسال هر فیلمی برای به دست آوردن جایزه اسکار باید سه ویژگی داشته باشد که یکی از آن ها حضور یک فرد معلول در تیم فیلم برداری است.
مدیر عامل و بنیان گذار استارتاپ توانیو اظهار داشت: در سینمای ما برای اینکه فقر و ناتوانی را نشان بدهند و بگویند که فرد به سزای اعمال زشتش رسیده است، او را معلول و روی ویلچر نشان میدهند.
رجبلو گفت: از سوی دیگر جمعیت زیاد معلولین تلاش می کنند جامعه را از نظر فرهنگی نسبت به این بیماری آگاه کنند و با یک فیلم و سریال این چنینی تمام تلاش آنها هدر میرود.
او بیان کرد: نشان دادن این تصاویر و سکانسها برای معلولین بسیار دردآور است. در سینمای ما یک بازیگر دارای معلولیت هم وجود ندارد، زیرا فرصت این کار به ما داده نشده است.
رجب لو همچنین در صفحه اینستاگرام خود نوشت: نخستین فیلمی که در آن معلولیت جسمی به نمایش درآمد، در سال ۱۸۹۸ در فیلم گدای ساختگی به کارگردانی توماس ادیسون بود که در آن فردی بدون پا دست در دست یک نابینا دارند گدایی میکنند، ولی با خم شدن نابینا برای برداشتن یک سکه پول افتاده بر زمین، لو رفته و تحت تعقیب پلیس قرار میگیرند.
پس از آن بسیاری از فیلمهای نسل اول سینما از معلولیت استفاده میکردند تا اثر کمدی و ملودرام فیلم را تشدید کنند و غالبا هم فرد معلول در قالب کلیشهای تبهکار یا قربانی و یا در تلاش برای انتقام به خاطر معلولیتش به نمایش در میآید و برای دهههای متمادی ویلچر نشین میشود عنصری از صحنههایی با مضامین شریرانه، ناتوانی، مافوق بشری و به دور از صفات انسانی. تا اینکه پس از جنگ جهانی دوم کاراکترهای جانباز خلق میشوند و چشم انداز تازهای از معلولیت در سینما ترسیم میشود. اینبار افراد دارای معلولیت، قهرمان هم هستند، اما مورد دلسوزی و معمولا نجات یافته توسط یک زن غیر معلول.
در دهه ۱۹۶۰ و همزمان با دوره حقوق مدنی در آمریکا، هویتطلبی افراد دارای معلولیت نیز مثل یک جنبش خود را نشان داده و به نهضت مطالبه حقوق افراد دارای معلولیت تبدیل میشود؛ این جنبش تاثیر خود را در سینما هم نشان داده و منجر به ظهور فیلمهایی میشود که تصویرسازی آنها از افراد دارای معلولیت، تقریبا منطبق با واقعیت است.
با این وجود کلیشهها همچنان ادامه مییابند و بعضا کلیشههای تازه خلق میشوند و مثلا ناشنواها و زبان اشارهای آنها مترادف میشود با ارتباطات سری و مرموزانه. یا مهارت لامسه نابینایان با اغراق تبدیل میشود به موقعیتی دراماتیک و کاراکترهای نابینا با لمس صورت افراد دیگر را شناسایی میکنند تا شاعرانهتر شود. یا مثلا پیرفرزانهای را نابینا میکنند تا نقش او را مقدستر جلوه دهند!
اما جریانی که از دوره حقوق مدنی در آمریکا شکل گرفت، در سینما با قدرت ادامه یافت و باعث خلق فیلمهای درخشانی، چون پای چپ من شد که روایتشان نه تنها نزدیک به واقعیت بلکه از زاویه دید افراد دارای معلولیت بود و درک نسبتا ملموسی از دنیای معلولیت به سایرین میداد. بعدها و در سالهای اخیر افراد دارای معلولیت در نقش قهرمانان انسانی و نه فرا انسانی و آسمانی فیلمها نیز ظاهر شدند، مثلا در سریال جذاب بازی تاج و تخت. فرد دارای معلولیت به سبب تواناییهای خاصش به رهبری آن سرزمین انتخاب شد.
این روند چنان حضور قدرتمندی در سینما پیدا کرده است که همین امسال آکادمی اسکار ۴ شرط برای حضور فیلمها در این جشنواره اعلام کرد که در هر ۴ تای آنها افراد دارای معلولیت حضور دارند، یعنی وجود عنصر معلولیت در داستان و مضمون، بازیگران یا عوامل تولید، شرط لازم برای ورود فیلم به رقابتهای اسکار خواهد بود.
اما در ایران، اگرچه روند نسبتا مشابهی را شاهد هستیم و فیلمهایی که در آن بازنمایی معلولیت به واقعیت نسبتا نزدیک است هم تولید میشود، اما متاسفانه و متاسفانه همچنان تعداد فیلمهایی که از معلولیت به عنوان کلیشه مکافات عمل یا همان عذاب الهی بهره میبرند، زیاد است که آخرین موردش سریال دل به کارگردانی آقای منوچهر هادی است. گاهی هم معلولیت را به توریسم رسانهای تبدیل کرده و به عنوان یک کیس جالب و برای جلب توجه یا به اصطلاح وایرال شدن استفاده میکنند.