نامه پیمان معادی به محمدحسین مهدویان
پیمان معادی که برای بازی در «درخت گردو» برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد از سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر شد، درباره حواشی غیبت خود در جشنواره به محمدحسین مهدویان نامه نوشت.
به گزارش مملکتآنلاین، پیمان معادی که اعلام کرده بود به دلیل حضور در یک پروژه خارجی نتوانسته در جشنواره فجر حضور پیدا کند، با ارسال یک پیام ویدئویی در اختتامیه جایزهاش را دریافت کرد. او با انتشار نامهای در صفحه شخصی خود خطاب به کارگردان «درخت گردو» به حاشیههایی که پس از پایان جشنواره درباره نبودنش در این مراسم ایجاد شده بود پاسخ داد.
معادی نوشت: «من بابت حضور در جشن و شادی و فرش قرمز عذرخواهی کردم، به خاطر جوونایی که ریشه در خاک ما داشتن و ابر شدن وسط آسمون تهرون. من خودم رو از شرکت در یک جشن خصوصی محروم کردم وسط عزای عمومی و... ولی اینکه بهقول تو در تماممدت جشنواره در کنار فیلم خودمون بودم و تمامقد ازش حمایت کردم، کمترین وظیفهی منِ بازیگر هست، تا تلاش کنم هر چه بیشتر صدای بیصدای «قادر مولانپور» رو به گوش مردم برسونیم.
یاد «طعم گیلاس» وقتی که میپرسید: «ناامید شدی؟ » و بعد وسط اونهمه ناامیدی باز یه درخت امید میکاشت توی فیلم. میگم درخت و یاد تبرِ بیخبر از همهجا میفتم که فقط بهش حکم میدن: «تیشه بزن! از ریشه بزن! » کاری هم نداشته باش که امثال فریدون مشیری گفتن: «من اینجا ریشه در خاکم...» شما فقط بزن!
حسینجان! یادته روز اول توی دفتر فیلم گفتم مهمترین دلیلم که قبول کردم توی این فیلم بازی کنم چیه؟ خب من به ریشه فکر میکنم. به اینکه ریشهها خشک نشه یا دستکم از اینی که هست خشکتر نشه. ترجیح میدم یه جوونه امید بمونه برای جوونای ناامید. اینکه قصهای بگیم از جفایی که به مردم این سرزمین شده و جهان سکوت کرده دربرابرش. قصهای که حتی بیشتر مردم خودمون ازش بیخبرن!
به اون دوستانی هم که دارن این روزا ناشیانه تلاش میکنن حواسپرتی درست کنن بگو «داداش! داری اشتباه میزنی! » کدوم تحریم!؟ تحریم فیلمم!؟ تحریم اونهمه زحمت و تلاش!؟ بهشون بگو شما که خودتون الههی تحریم هستین، شما دیگه چرا!؟
فاجعه بمباران شیمیایی سردشت و فاجعهی سقوط هواپیمای اوکراینی، هر دوش اشک منو درمیاره. من که گریههامو تحریم نکرده بودم، خندههامو تحریم کردم. داورها هم لطف داشتن و این نقشآفرینی رو شایسته این جایزهی باارزش دونستن. ولی جایزهی اول من کماکان همون تشویق مردم توی سالنها بود.
منم مثل خیلیای دیگه حالم خوب نبود. هنوز هم که چهل روز گذشته، بازم حال هیشکی خوب نشده. هفته بعد یه فیلم دیگه در جشنوارهی برلین دارم. اونجا هم نمیرم و عذرخواهی کردم. خود جشنواره هم که برای همدردی با مردم، خوشیهای بیوقتش رو حذف کرد و افتتاحیه نگرفت و هزینهی اون ریختوپاش رو شادباش کرد برای مردم عزیز سیستانوبلوچستان. فرش قرمزها حذف شدند و شعار جشنواره شد: با سینما کنار هم!»