رمزگشایی از حقه‌های سینمای اکشن

به بهانه اکران فیلم های جدید از سری «جان ویک» و «سریع و خشن»، درباره تکنیک هایی که باعث تولید یک اکشن نفس گیر می شود

رمزگشایی از حقه‌های سینمای اکشن

به گزارش مملکت‌آنلاین، بدون شک تماشای فیلم‌هایی که در ژانر اکشن ساخته می‌شوند، یکی از مفرح‌ترین کارهای دنیاست. دیدن آدم‌هایی که قابلیت پرواز کردن دارند، خودرو‌هایی لاکچری و خیره کننده‌ که در چشم برهم زدنی از هم گسسته می‌شوند و در آتش می‌سوزند، برج‌های بلندی که در یک آن منفجر می‌شوند و هزاران سکانس منحصر به فرد دیگر، واقعا هیجان انگیز است. تصاویری که گاهی قلب مخاطب را به دلیل هیجان زیاد، خواهد فشرد. فیلم‌های اکشن اجازه می‌دهند برای لحظاتی فراموش کنیم که توانایی انسان در بند محدودیت‌هاست. لحظات مسحورکننده‌ای که تا پیش از این، تنها می‌شد با چشم‌های بسته و در خیالات تصورشان کرد، در فیلم‌های اکشن به وفور دیده می‌شوند. با اضافه شدن ژانر اکشن به گونه‌های هنری سینما، دریچه‌ای به سوی تخیلات آدمیزاد گشوده شد. با پیشرفت لحظه به لحظه فناوری و بالا رفتن تجربه کارگردان‌ها، رویاها آهسته آهسته بال و پر گرفتند و توانستند از قفس رنگارنگ ذهن‌های رویاپرداز بیرون بیایند و اجازه دهند لذت دیده شدن‌ صحنه‌های اکشن، بیشتر و بیشتر نصیب تمام آدم‌های دنیا شود. این روزها چند فیلم اکشن جذاب و موفق مثل «جان ویک ۳» و «سریع و خشن تقدیم می کند، هابز و شاو» با دوبله فارسی در شبکه نمایش خانگی عرضه شده است. به همین مناسبت، در پرونده امروز قصد داریم به سراغ سرزمین ناپیدایی برویم که ژانر اکشن در آن‌جا متولد می‌شود، سرزمینی اسرارآمیز که تصاویر افسانه‌ای می‌سازد. سرزمینی که آن را با عنوان «پشت صحنه فیلم‌های اکشن» می‌شناسیم. حالا اگر شما هم به کشف اتفاقاتی که در پشت پرده فیلم‌های اکشن می‌افتد علاقه‌مند هستید، تا پایان این پرونده با ما همراه باشید.

 

بزرگ‌نمایی یک ماکت به جای تصادف یا انفجار واقعی!
برای ساخت سکانس‌های مختلف فیلم‌های اکشن، معمولا دو روش مجزا وجود دارد. دو روشی که با توجه به تخصص عوامل پشت صحنه، بودجه تهیه کننده و سرمایه‌گذار و همچنین میزان آمادگی بدنی بازیگران انتخاب می‌شود. به عنوان مثال ممکن است در تولید یک اثر سینمایی کارگردان ترجیح دهد برای ضبط کردن سکانس‌های تصادف و انفجار از خودرو‌های واقعی استفاده کند اما در یک پروژه مشابه دیگر، کارگردان بخواهد بیشتر کارها را با کمک فناوری های رایانه ای روز دنیا انجام دهد. برخی مواقع برای کم کردن هزینه‌ صحنه‌های اکشن، به جای استفاده از خودرو‌های واقعی از ماکت‌ استفاده می‌شود و بعد با کمک جلوه‌های ویژه و تکنیک بزرگ‌نمایی سایز اجسام را تغییر می دهند و افکت‌گذاری می‌کنند. مثلا در سکانس‌هایی که شاهد انفجار یک خودروی گران‌قیمت یا سقوط یک بالگرد هستید، در واقع چیزی که منفجر شده یک ماکت معمولی است. البته پروژه‌های بزرگ بسیاری هستند که از ماکت استفاده نمی‌کنند. به عنوان نمونه در پروژه «انتقام جویان»، بیشتر خودرو‌های تخریب شده واقعی بودند اما کم نیستند فیلم‌هایی که به کمک همین ماکت‌ها ساخته و پرفروش شده‌اند.

 

 
کارگردان‌ها عاشق رنگ سبز هستند!
گاهی به علت طولانی بودن زمان معلق بودن، کلک طناب حذف و بازوهای مکانیکی جایگزین می‌شود. مثلا دو شخص معلق در هوا را در نظر بگیرید که با فاصله اندکی درحال مبارزه با یکدیگر هستند. در این حالت یک بازوی مکانیکی، هر دو نفر را با هم گرفته و با فاصله‌ای مشخص در میان زمین و هوا می‌چرخاند. بازوهای نگه دارنده در سکانس‌های تعقیب و گریز هم کاربرد فراوان دارند. یک صحنه تصادف سنگین را در نظر بگیرید. در این حالت خودرو  روی بازوهای روباتیک قرار می‌گیرد و در یک فضای ثابت دوران داده می‌شود. علاوه بر این گاهی خود دوربین هم روی بازوی متحرک سوار می‌شود و فیلم‌بردار از نقطه دیگری، دوربین و زاویه دید آن را کنترل می‌کند. در این حالت به  حرکت بازیگران و خودرو‌ها، حرکت خود دوربین هم اضافه می‌شود. وقتی قرار است از زوایای مختلف از یک خودروی در حال حرکت فیلم گرفته شود، چند دوربین مجزا روی بازوهای نگه دارنده و خودرو‌های دیگر تعبیه می‌شود. سکانس‌های رانندگی در گذشته در فضاهای ساکن و بسته ضبط می‌شدند اما حالا دوربین به وسیله یک داربست روی سقف یا کاپوت ثابت می‌شود. در این حالت ممکن است شخص راننده دید مناسبی برای حرکت در جاده نداشته باشد. به همین علت راننده دومی از صندلی عقب یا سقف، خودرو را هدایت می‌کند. بازوهای نگه‌دارنده در پرش موتورسواران هم کاربرد دارد. رنگ سبز به علت تفاوت زیادی که با رنگ پوست بدن انسان دارد، بهترین رنگ برای استفاده در پرده‌هاست، آبی هم همین خاصیت را دارد. تولید موجودات عجیب و غریب و اشیای جاندار هم با کمک همین تکنیک انجام می شود. مثلا فیلم فانتزی «آلیس در سرزمین عجایب» را در نظر بگیرید. تولید این موجودات به این نحو صورت می‌گیرد که افراد با پوشیدن یک لباس سراسر سبز، حرکات انسانی را انجام می دهند و سپس با تصاویر فانتزی جایگزین می‌شوند.
 
استوری‌برد و بررسی جذابیت سکانس‌های اکشن روی کاغذ! 
اگر بخواهم در ساده‌ترین حالت ممکن «استوری بُرد» را برایتان توضیح بدهم، باید بگویم نقش استوری برد در فیلم‌های اکشن چیزی شبیه الگوهای کاغذی در حرفه خیاطی است. به طرح‌های دستی کارگردان که از ایده‌ها و ایده‌آل‌های ذهنی خودش نشئت گرفته، استوری‌برد می‌گویند. یک کاغذ استوری‌برد از شش باکس خالی تشکیل می‌شود. کارگردان با کشیدن جزء به جزء بخش‌های اکشن فیلم به سبک کمیک استریپ، حرکات دوربین، حرکات بازیگر و ری‌اکشن‌های دلخواهش را طراحی می‌کند. علاوه بر این، نکات لازم در زیر هر باکس نقاشی یادداشت می‌شود. کشیدن استوری برد الزامی نیست و همه‌ کارگردان‌ها از این روش استفاده نمی‌کنند، با این حال استوری برد کردن سکانس‌های اکشن سه مزیت دارد. اول این‌که می‌توانند داستان فیلم خود را قبل از فیلم شدن ببینند. با این روش زمان کمتری صرف آزمون و خطای یک سکانس می‌شود. دومین مزیت استوری برد این است که بازیگران کاملا متوجه می‌شوند باید چه کاری انجام بدهند. همین‌طور گروه فیلم‌برداری می‌دانند کارگردان چه زاویه دید، چه تصویر و چه نوع حرکاتی را از دوربین آن‌ها می‌خواهد. اما مهم‌ترین منفعت استوری برد کردن، این است که کارگردان متوجه می‌شود آیا ایده‌هایش واقعا جذاب هستند یا این جذابیت‌ها تنها در خیالات خودش کار می‌کند؟

 

حقه کروما کِی چیست؟ 
برای فیلم‌های علمی و تخیلی، انتخاب لوکیشن دلخواه بسیار دشوار است. به همین دلیل بسیاری از لوکیشن‌ها در یک فضای ساده سبز رنگ ضبط می‌شوند و سپس به کمک تکنیک‌های رایانه ای جا‌به‌جایی صورت می‌گیرد. تکنیک کورما کِی، یکی از اساسی‌ترین تکنیک‌‌ها در جلوه‌های ویژه است. در این تکنیک اشخاص در فضای بسته‌ای که با پرده‌ یا دیوار‌های سبز پوشانده شده‌اند، قرار می‌گیرند. بعد از ضبط هر سکانس، متخصصان جلوه‌های ویژه، پرده سبز را حذف و تصاویر دلخواه را اضافه می‌کنند. شرایط آب و هوایی ، افکت‌های تصویری  ومیزان نور، همگی لایه به لایه روی تصویر پایه می‌نشینند. سکانس‌های انفجار در مناطقی خارج از شهر ضبط می‌شوند. در این شرایط مسیر انفجار، سقوط یا هر نوع خرابی دیگر با دیوارهای متحرک، روباز و سراسر سبز پوشانده می‌شوند؛ همچنین برای این کار، فضاهای قابل حمل که شبیه کارتن باز و بسته می‌شود، وجود دارند. تا چند سال گذشته که پرده سبز کمتر استفاده می شد، برای نمایش موقعیت‌ها و طبیعت اطراف، از پوسترهای غول‌آسا استفاده می‌کردند. بیشتر فیلم‌های ژانر اکشن، فانتزی، علمی و تخیلی در اتاق‌های سبز ضبط می‌شوند چراکه هر قدر هم پروژه گسترده‌تر شود، دست عوامل برای استفاده از منابع بازتر خواهد بود. به عنوان مثال یک فیلم با بودجه کمتر به اجبار از خرابی کمتری استفاده می‌کند یا از فضاهای بسته، امن و کوچک‌تر بهره می‌گیرد اما در پروژه‌های بزرگ مثل «انتقام جویان»، سکانس‌های مبارزه در فضاهای باز، وسیع و با ویرانی بیشتر تولید می‌شود.
 
مشت‌هایی که به طرف مقابل نمی‌خورد!
متخصصان جلوه‌های ویژه با تکنیک بزرگ‌نمایی، ابعاد اجسام را مطابق با نیاز فیلم نامه تغییر می‌دهند. این گونه اغراق‌ها به اشکال متنوع دیگری در بخش تنظیم جلوه‌های ویژه اتفاق می‌افتد. به عنوان مثال در مبارزات تن به تن که با سرعت و خشونت بالا همراه است، در واقع ضربات با سرعت و قدرت کمتری وارد می‌شوند و این هنر جلوه‌های ویژه است که به ضربات اسلوموشن (حرکت آهسته) سرعت می‌دهد. گاهی هم ضربات با همان سرعتی که می بینیم هستند اما تفاوتش در این است که ضربات به نقطه نمایش داده شده وارد نمی‌شوند. شخص ضربه زننده، ضربه را  به فاصله‌ای حدود ۵۰ تا ۱۰۰ سانتی‌متری هدف وارد می‌کند. در طرف مقابل، شخص دریافت کننده ضربات با بروز دادن هنر‌های نمایشی و فرمالیته به آن سکانس خاتمه می‌دهد. از این‌جای کار به بعد، پای هنر جلوه‌های ویژه به ماجرا باز می‌شود. زاویه دوربین و نوع فیلم برداری در القای ضربه زدن واقعی مهم است. ممکن است در سکانس‌های بسیاری، شاهد انفجار و تیراندازی بوده باشید. در این سکانس‌ها هم فاصله بازیگر تا نقاط انفجاری بیش از چیزی است که در ظاهر به نظر می‌آید. تمامی این فواصل به کمک افکت‌های رایانه ای حذف خواهند شد و شما به هیچ وجه، متوجه آن‌ها نخواهید شد.
 
بازیگرهایی که  به طناب‌ جادویی وصل می شوند
شاید برایتان سوال شده باشد که اگر انفجارها در فیلم‌های اکشن قلابی هستند پس پرتاب شدن بازیگران بر اثر موج انفجار و ضربات به چه شکلی صورت می‌گیرد؟ برای سقوط از ارتفاع، پرش از نقطه‌ای به نقطه دیگر یا پرتاب شدن بازیگران از طناب‌های به خصوصی استفاده می‌شود. طناب‌هایی که در دو نوع معمولی و کششی، مخصوص فیلم‌های اکشن طراحی شده‌اند. بسته به نوع سقوط و ارتفاع، طناب‌ها به قسمت‌های مختلفی از بدن متصل می‌شوند. بالا رفتن از دیوار یا پرش از نقطه‌ای به نقطه دیگر هم به کمک طناب‌های کششی امکان پذیر است. تنها تفاوت بازیگران یا بدلکاران این فیلم‌ها در نقاط اتصال طناب‌ها به آن‌هاست. به طور مثال و احتمالا در آثار ژاپنی به وفور دیده باشید که بازیگران در سکانس‌های مبارزه از زمین کنده می شوند و ارتفاع می‌گیرند. در این حالت طناب‌ها در قسمت پشت بازیگر نصب شده‌اند. با تغییر تکنیک‌های مبارزه، طناب‌ها را تغییر موقعیت می‌دهند. گاهی برای سهولت بیشتر، روی دیوار ساختمان مد نظر میل گردهایی همرنگ با دیواره ساختمان، نصب می‌شود. برای حفظ امنیت بازیگر، علاوه بر طناب، سطح زمین با تاتامی‌ یا تشک‌های مناسب پوشانده می‌شود. طناب‌ها نه تنها در حرکات انسانی که در حرکت دادن خودرو‌ها هم به کار گرفته می‌شوند. به عنوان نمونه پشتک و وارو زدن یک خودرو وسط خیابان یا پرتاب شدن یک وسیله نقلیه سنگین و امثال آن  به کمک طناب‌ها صورت می گیرند. معمولا در این حالت، نیروی اولیه‌ای که برای بلند کردن خودرو به کار گرفته می‌شود از طریق مواد محترقه‌ای که در زیر خودرو قرار گرفته، مهیا می‌شود. در وهله دوم، طناب‌ها بقیه کار را انجام می‌دهند. طناب‌هایی که در ویرایش نهایی فیلم، حذف می شوند یا اصلا به رنگی هستند که شما قادر به دیدن‌شان نیستید!

 

حقه‌ای به نام دنیایی از جایگزینی! 
جایگزینی هم در فیلم‌های اکشن برای خودش دنیایی دارد. تیراندازی و شلیک گلوله یکی از اتفاقات معمولی است که در بسیاری از فیلم‌های اکشن شاهد آن هستیم. معمولا در این گونه سکانس‌ها، در لوله اسلحه مواد محترقه کم خطری تعبیه می‌شود. با فشرده شدن ماشه، مواد محترقه داخل لوله با ایجاد صدا و نور جرقه می خورد و این تصور را در بیننده ایجاد می‌کند که گلوله شلیک شده است. از سوی دیگر در دیوارهای مقابل، مواد محترقه دیگری قرار گرفته که با شروع تیراندازی، روی سطح دیوار منفجر می شود و در حد توان یک فشنگ، اثر فرو رفتگی و تخریب بر جای می‌گذارد. گاهی برای ایجاد شرایط آب و هوایی دلخواه هم از همین تکنیک جایگزینی استفاده می‌شود. مثلا برای سکانس‌های بارانی از دوش‌های خاص با حفره‌های متنوع، با شدتی تنظیم شدنی بهره برده می‌شود. همان‌طور که در این مطلب اشاره کردیم، بیشتر پرش‌ها به کمک طناب‌ها صورت می‌گیرد اما گاهی می‌شود سطح پرش را هم با تکنیک جایگزینی تعویض کرد. به عنوان مثال سکانسی را در نظر بگیرید که یک موتور سوار از روی یک کانتینر متحرک روی یک وسیله نقلیه بزرگ دیگر که آن هم در حال حرکت است، می پرد. در این موارد هم می‌توان دست به دامن حقه‌های رایانه ای شد. یعنی پرش می‌تواند در فضای پرده سبز، روی دو سطح ثابت و کم ارتفاع انجام شود. در مرحله بعد اجسام ثابت با خودرو‌های در حال حرکت جا‌به‌جا خواهند شد.

 

منبع: خراسان

ارسال نظر