کیانوش عیاری: لطفا «خانه پدری» را به خاطر مردم دوباره اکران کنید
کارگردان فیلم "خانه پدری" از تاثیر فیلمها بر مسائل اجتماعی گفت.
به گزارش مملکتآنلاین، این روزها که خبر قتل رومینا اشرفی، دختر ۱۴ساله به دلیل تعصب و با نام غیرت توسط پدرش سوژه رسانهها و فضای مجازی شده، دوباره بحث فیلم «خانه پدری» داغ شده است. واقعیت این فاجعه گویی فیلم «خانه پدری» را دوبارهسازی کرده است. هرچند اولین واکنش کیانوش عیاری، کارگردان فیلم، نمایانگر ناراحتی و دلخوری فیلمساز بر تلخیهای رفته بر این فیلم است، اما او همچنان حرفهای ناگفته زیاد دارد. عیاری در نخستین واکنش خود به قتل این دختر به «ایسنا» گفته بود: «این اتفاقها در ایران رخ نمیدهد. من این شایعات را باور نمیکنم».
عیاری در گفتوگوی کوتاهی درباره نوع واکنش خود که بهگونهای کنایه استنباط شده بود، عنوان کرد: «من درباره داستان و مشکلات پیرامون زیاد گفتهام. دیگر باید چه میگفتم تا همگان باور کنند که داستان فیلم من مبتنیبر واقعیت است؟!».
او در ادامه درباره تأثیرات فیلم بر شکلدهی افکار عمومی توضیح داد: «به یاد میآورم روزی که فیلم «بودن یا نبودن» را میساختم، پروفسور ماندگار میگفتند ما در نهایت خوشبینی برای پیداکردن کسانی که بپذیرند قلب عزیز ازدسترفتهشان را به بیمار نیازمند اهدا کنند نهایتا به زحمت به سالی سه یا چهار نفر محدود میشدند، اما زمانی که فیلم «بودن یا نبودن» از تلویزیون پخش شد، آنقدر داوطلبان اهدای قلب زیاد شد که واقعا وقتی برای پاسخگویی به همه آنها نداشتیم! حالا حکایت «خانه پدری» همین است. اگر مخالفتهای بیمورد درباره این فیلم وجود نداشت و اجازه میدادند که فیلم به شکل وسیع اکران شود، شاید پدر خانم اشرفی این فیلم را میدید و کمی فکر میکرد. همه ما باید بدانیم این مسئله بسیار مهم است و نمیتوان به راحتی از کنار آن گذشت».
کارگردان فیلم «کاناپه» در برابر این پیشنهاد که «اگر دوباره امکانی فراهم شود تا فیلم «خانه پدری» اکران شود، چه واکنشی خواهد داشت»، گفت: «قطعا موافق آن خواهم بود، چون مردم باید چنین فیلمهایی را ببینند. اصلا همین الان درخواست میکنم فیلم «خانه پدری» را دوباره بهخاطر مردم و حفظ امنیت و سلامت روان جامعه اکران کنید».
«خانه پدری» در سال ۱۳۸۹ ساخته شد. به دلیل یک صحنه قتل حدود یک دهه اکران نشد و در نهایت سال گذشته امکان اکران محدود پیدا کرد. داستان این فیلم از اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی آغاز میشود و درباره پدری است که به همراهی پسرش، دخترش را به جرم اینکه آبروی خانواده را برده است، میکشد و در خانهاش به خاک میسپارد.