نگاهی به فیلم سینمایی «معکوس»/ پسر کو ندارد نشان از پدر؟
«معکوس» مؤلفههایی از جنس مؤلفههای سینمای کیمیایی پدر را در خود جای داده است اما همچون اغلب فیلمهای سینمای ایران از حفرههای فیلمنامه رنج میبرد.
به گزارش مملکتآنلاین، تسنیم نوشت: فیلم سینمایی «معکوس» نخستین ساخته پولاد کیمیایی در کسوت کارگردان است که به تهیهکنندگی مسعود کیمیایی ساخته شده است. فیلم؛ روایتگر داستان مردی به نام سالار است که در یک حادثه تصادف در حالیکه خود راننده ماشین بوده، همسر خود را از دست داده است؛ دادگاه وی را در مرگ همسرش مقصر دانسته و به این بهانه حضانت پسر خردسالش را از او گرفته است. سالار اکنون در تکاپوی تأمین پول دیه برای رهایی از حکم دادگاه است؛ او در این مسیر خود را به آب و آتش میزند اما تلاشهای وی فرجام ثمربخشی به همراه ندارد. تا اینکه سالار در نهایت تصمیم به انجام ریسکی بزرگ میگیرد.
معکوس در قامت نخستین تجربه فیلمسازی پولاد کیمیایی فیلمی جسورانه به شمار میآید. کیمیایی پسر نیز همچون کیمیایی پدر سودای قهرمانسازی از کاراکترهایش را در سر دارد؛ قهرمانانی که در اوج نامردیها و ناملایمات روزگار، پرده از چهره فرو کشیده و به نوعی کنشگری منجیانه دست میزنند؛ گرچه قهرمان در معکوس به طور تام و تمام شکل نمیگیرد و اساساً فیلم حول محور قهرمانی واحد نمیچرخد، با اینوجود، تلاش فیلمساز در خلق قهرمان به تلاشی سراسر عبث و مأیوسکننده بدل نشده است.
معکوس همچون بسیاری از فیلمهای سینمای ایران از حفرههای موجود در فیلمنامه رنج میبرد؛ از این حیث، فیلمنامه گرههایی را میافکند که از عهده گشودن همه آنها به شکلی تام و تمام ناتوان است؛ برای مثال، سناریو در ارائه پیش زمینه و انتقال آگاهی نسبت به کاراکترها و روابط موجود میان آنها-به ویژه روابطی که در گذشته میان برخی کاراکترها از جمله پیمان-ندا یا رضا دردشتی-پیمان وجود داشته است، عملکردی منسجم و متعادل ندارد.
عدم شناخت مخاطب از سابقه و پیشینه برخی کاراکترها-چه به صورت فردی و چه به صورت دو به دو- نظیر کاراکترهای ندا و پیمان، رضا دردشتی و ندا، پیمان و رضا دردشتی و حتی کاراکتر پدر با بازی خوب سیاوش تهمورث، موجب میشود تماشاگر نتواند با تمام خرده روایتهای مطروحه در فیلم همراه شود و منطق روایی حاکم بر این خرده روایتها را کشف کند. بدین ترتیب، در پایان پرسشهایی از این جنس که ندا و پیمان چه گذشتهای را با یکدیگر سپری کردهاند یا پیش از این میان پیمان و رضا سردشتی چه گذشته است که آنها اکنون در چنین فضای رقابتی و حیثیتی رو در روی یکدیگر قرار گرفتهاند، در ذهن مخاطب بیپاسخ و بیسرانجام باقی میماند.
معکوس مضامین و مؤلفههای مشترکی از جنس مضامین و مؤلفههای موجود در سینمای مسعود کیمیایی را نیز در خود جای داده است؛ عشق، رفاقت، خشم، زخم، کینه، دشمنی، نامردی و مردانگی از جمله مضامین مشترکی است که پسر نیز همچون پدر نسبت به خلق و بازنمایی آنها در نخستین تجربه فیلمسازی خود ساعی و علاقهمند بوده است. دیالوگهای موجود در فیلم نیز در بسیاری از مواقع به سیاق دیالوگنویسیهای مسعود کیمیایی طبع شده است؛ گرچه گاه برخی دیالوگها جنبهای شعاری و گل درشت یافته و بیشتر به لفاظیهای پرطمطراق و زینتی بدل شدهاند.
معکوس همچنین با نوعی بلاتکلیفی و سرگردانی ژانرشناسانه نیز رو به رو است؛ سرگردانیای از این جنس که فیلم مدام در مرز تبدیل شدن به یک فیلم ملودرام یا یک فیلم اکشن حادثهای در نوسان است و تا پایان کار نیز تکلیف خود را در ترمینولوژی ژانر مشخص نمیکند؛ معکوس در سکانسهایی چون مواجهه رضا دردشتی و فخری تا آستانه بدل شدن به یک ملودرام پیش میرود و در سکانسهای مربوط به کورس اتوموبیلرانی به یک اکشن هیجانی حادثهای تبدیل میشود. تغییر و تحولات ناگهانی از این دست در پیشینه برخی کاراکترها همچون پیمان و ندا یا رضا درشتی و فخری نیز به چشم میخورد؛ پیشینهای که از وجود پیوندی عاطفی و عاشقانه میان کاراکترهای مذکور در گذشته حکایت دارد و در روابط کنونی کاراکترهایی چون ندا و پیمان، به نوعی تسویه حساب و رقابتی حیثیتی بدل شده است اما مخاطب تا پایان از ریشهها و روند تطوّر آن بیاطلاع میماند.
معکوس از حیث ریتم و ضرباهنگ، گرچه در دقایق آغازین کند و پر اُفت و خیز پیش میرود، اما رفته رفته ریتم خود را پیدا میکند و نیمه دوم فیلم که با شروع مسابقات اتومبیلرانی همراه است، خوش ریتمتر و زندهتر از نیمه نخست آن جریان مییابد و بدین ترتیب؛ مخاطب را از کسالت ناشی از تماشای نیمه نخست فیلم خارج میکند.
معکوس را میتوان خروج کمابیش موفقیتآمیز پسر از زیر سایه پدر و شروعی قابل قبول در کارنامه فیلمسازی پولاد کیمیایی دانست؛ دستاوردی که مرهون حضور عوامل مجرب و کهنه کار سینما در جلو و پشت صحنه فیلم نیز هست؛ حضور تورج منصوری در مقام مدیر فیلمبرداری، مصطفی خرقهپوش در جایگاه تدوینگر، پرویز آبنار در مقام صدابردار و همچنین حضور درخشان و تأثیرگذار بازیگرانی چون اکبر زنجانپور در نقش رضادردشتی و سیاوش تهمورث در نقش پدر، در ارتقا استانداردهای کیفی فیلم نقش بهسزایی ایفا کرده است.
در تحلیل نهایی، با نظرداشت کاستیها و قوتهای موجود در فیلم که در این مجال مختصر شرح بخشی از آنها رفت، معکوس این پتانسیل را دارد تا مخاطبان را به آینده کیمیایی جوان فارغ از نام و اعتبار پدر امیدوار کند.