قتل همسر سالها بعد از متارکه/ می گفت طلاق غیابی گرفته،اما طلاقنامه را نشان نمی داد
خبر کشتهشدن زن جوانی در یک هتل در تهران خرداد سال گذشته به مأموران گزارش شد. پلیس به محض حضور در محل مرد جوانی را که بالای سر جسد بود، بازداشت کرد.
به گزارش مملکت آنلاین، آن مرد به مأموران گفت خودش همسرش را کشته و حالا تسلیم میشود. متهم در بازجوییها گفت برای پسگرفتن دخترش دست به قتل زده است.
پرونده بعد از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم روز گذشته پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه پدر و مادر مقتول درخواست قصاص کردند و درخواست معاوناول قوه قضائیه از طرف دختر هشت ساله نیز ارائه شد. در ادامه، متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من ۱۰ سال است که به مواد اعتیاد دارم. وقتی ازدواج کردم، همسرم نمیدانست به مواد اعتیاد دارم.
سال ۹۱ بود که با هم ازدواج کردیم و سال ۹۳ همسرم من را ترک کرد و دخترمان را که نوزاد بود با خود برد. او گفت به صورت غیابی طلاق گرفته است. در این سالها با همسرم تماس داشتم و از او درخواست میکردم بچه را بیاورد من ببینم. خودم هم کار میکردم، جایی سرایدار بودم و کارگری هم میکردم و در خانه پدر و مادرم ساکن بودم. میخواستم هرطوری شده هزینههای زندگی دخترم را تأمین کنم و نسبت به او عذاب وجدان داشتم.
همسرم در برابر این خواسته من که دوست داشتم بچه را ببینم مقاومت میکرد. او هربار که پولش تمام میشد، یکبار بچه را میآورد من ببینم. بعد از من پول میگرفت و دیگر بچه را نمیآورد. من هم خیلی ناراحت بودم که چرا دخترم را از من دور میکند. ضمن اینکه بارها به همسرم گفتم اگر طلاق گرفتی، چرا طلاقنامه را به من نشان نمیدهی.
یکبار هم مادر و خواهرم را فرستادم تا طلاقنامه را به آنها بدهد و من تکلیفم را بدانم، اما قبول نکرد آن مدرک را نشان بدهد تا اینکه متوجه شدم با کسی رابطه دارد و او را یکبار دیدم. البته بعد از قتل با توجه به پیامکهایی که در پرونده هم هست، کاملا مشخص است که او با کسی رابطه داشته و با من هم رابطه داشت. تا اینکه روز حادثه بعد از اینکه چندینبار گفتم میخواهم بچه را ببینم و به من نشانش نداد، به او گفتم برایش انگشتر خریده و سه میلیون تومان هم پول آماده کردهام. قبول کرد به هتل بیاید. به او گفتم حالا میتوانم حضانت بچه را بگیرم و برای این کار به صورت قانونی اقدام میکنم. عصبانی شد و به من گفت اصلا این بچه فقط مال خودم است و دلم نمیخواهد بچه را پیش تو بیاورم. نگران بود رابطه من و دخترم خیلی خوب شود. دخترم خیلی من را دوست داشت. من هم عصبانی شدم و او را با چاقو زدم.
قضات بعد از گفتههای متهم، برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند.