چند هزار و سده «ایران»

نقد نمایش ۱۳۲۰ به نویسندگی و کارگردانی «یوسف دادجو بیله‌سوار»

عرفان پهلوانی بازیگر، مدرس دانشگاه و منتقد هنری، نمایش ۱۳۲۰ را یکی از نمایش‌های جذاب و با پایانی یادماندنی عنوان‌کرد.

چند هزار و  سده «ایران»

به گزارش مملکت آنلاین، در نقد عرفان پهلوانی بازیگر، مدرس دانشگاه و منتقد هنری آمده است:

آغاز

ایران، سرزمین پارسایان، پس از آغاز جنگ جهانی دوم در سال­های پایانی دهه­‌ی دوم سده‌­ی گذشته­‌ی شمسی، بی­طرفی خود را بارها و بارها اعلام کرد. اما اتحاد جمهورها و شوراها که آن روزها با بریتانیا و امریکا اتفاق متفقین را ساخته بودند، بهانه­‌ای تراشیدند و در شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی، ددمنشانه و متوحشانه بر خاک این سرزمین اهورایی تازیدند. ایران و ایرانی هنوز از زخم التیام ناپذیر قراردادهای ننگین «ترکمانچای» و «گلستان» رنج می­‌برد؛ زخمی که از یک سو حاصل بی­‌کفایتی قجرهای بی­مایه و شهوت‌­ران بود و از سوی دیگر محصول زیاده‌خواهی اهرمنانه­ همسایه­‌ی شمالی. شهریور ۱۳۲۰ شمسی، زخمی دیگر از همسایه‌­ی دیو خوی شمالی بر پیکر سپنتای ایران جان نشست.... همیشه آتش کین­خواهی سیاوشان سرزمین نجابت و پاکی در جان هر ایرانی راد و پارسا شعله‌­ور خواهد ماند.... چرا که شماری از جنایت­ها را بخشش نمی‌­شایست؛ از آن روی که ظالم­‌پروری از ظلم بارها بدتر است....

نمایش ۱۳۲۰، نمایشی است بر پایه­ یک داستان رخ داده؛ نمایش جان­فشانی شهید میهن «ابوالفضل مجرد فراقی» و شماری از هم­رزمان مظلوم و دلاور او؛ ایشان سیاوشانی معاصر هستند که در دفاع از نام همیشه نامی ایران، در شهر مرزی بیله سوار از استان زیبای اردبیل، در برابر تجاوز شوم قشون منحوس روس، قد علم کردند و خون جوشان به غیرت خویش به خاک ایران سپردند تا شاید گیاهی بروید تنومند، به نام «آزادی»....

ایران؛ جهانی در یک مرز

نمایش ۱۳۲۰، بازگوکننده­ رشادت رشیدانی میهن­‌دوست و مردم‌­دوست از تاریخ معاصر است. سربازان و سردارانی که با کمترین امکانات نظامی در برابر تجاوز دشمن همیشگی شمالی تا به نیش مسلح ایستادند. این مقطع از تاریخ معاصر کشورمان که سرشار است از ایستادگی انسان­هایی پیراسته و آراسته به دلبستگی به وطن، شوربختانه آن­چنان که شایسته است و بایسته، مورد توجه هنرمندان هنرهای نمایشی قرار نگرفته است.

یکی از بارزترین ویژگی‌­های نمایش ۱۳۲۰، اجرای این نمایش به زبان زیبای ترکی (آذری) است. زنده‌­یاد «محمدعلی اینانلو» بارها گفتند و نوشتند: «ایران؛ جهانی در یک مرز....». ایران، در درازنای سده‌­های گوناگون، آرام گرفته است با همدلی همه‌­ی ایرانیان. ایران برای همه­‌ی ایرانیان است. همه­‌ی ایرانیان از هر فرهنگ و نژاد و زبان و آیین و دین و مذهب و تیره و.... پس چه خوش که زمانی که سخن از جانفشانی به راه مادر، به راه میهن، به میان می­‌آید، سخن از زبان آدم­های نمایش نیز به زبان مادری باشد. ای کاش بیش از آن­چه در خوشی‌­های زودگذر سربازان نمایش ۱۳۲۰ دیدیم، در آواهای شادانه و دست­‌افشانی و پایکوبی ایشان، دیگر داشته­‌های زیبای فرهنگ ترکی (آذری) لحظه لحظه‌­ی نمایش ۱۳۲۰ را می­‌آراست. ستایش برانگیز است تلاش یوسف دادجو بیله سوار، که کوشیده ارکان اجرایی این نمایش را چنان سامان دهد تا تماشاگرانی که همچون من زبان ترکی (آذری) را نمی­‌دانند، از ارتباط با این آفریده­‌ی راستین هنری و نیز دریافت و درک کلیت آن بازنمانند و به راستی که هم نویسنده و کارگردان و هم دیگر هنرمندان نمایش ۱۳۲۰ بر این کوشش به دستاودری خوش رسیده­‌اند. چه خوش که در ویترین جشنواره­ی تاتر فجر، بنا بر ضرورت و لزوم و نیاز، نمایش‌­هایی را به تماشا بنشینیم که هر کدام آراسته­‌اند به رنگ و بو و مزه­‌ی خوش، آورده و تحفه‌­هایی زیبا، از بوم و بر خود، از جای جای ایران جان که بهره­‌مند است از گوناگونی فرهنگی پرشمار....

انرژی و فضا

نمایش ۱۳۲۰ قطعا یک شاهکار نیست؛ اما نکته این­جاست که ظرفیت و پتانسیل تبدیل شدن به یک شاهکار هنری را داراست. از این نمایش نمی‌توان به سادگی گذشت و پیشنهاد می­‌کنم که هنرمندان خود نمایش ۱۳۲۰ نیز از این نمایش به سادگی نگذرند و به این زودی‌­ها پرونده­‌ی آن را نبندند. ۱۳۲۰ توانایی آن را دارد که با بازنگری و ویرایش به یک ­آفریده‌­ی هنری زمان­‌شمول، مکان­شمول و جهان شمول بدل شود. به یاد داریم که بسیاری از شاهکارهای تاریخ ادبیات نمایشی و هم­چنین هنر-صنعت سینما به چالش‌­های انسانی در دل جنگ­‌ها پرداخته‌­اند و هنوز نیز خلق این دسته از آثار روایی دارد. امیدوارم که در آینده­‌ی نزدیک، نسخه­‌ی سینمایی ۱۳۲۰ را به تماشا بنشینیم. طراحی صحنه­‌ی نمایش ۱۳۲۰ درخور نیست و جای بازنگری دارد. طراحی صحنه­ این نمایش می‌­بایست به فضاسازی جهان اثر کمک بیشتری کند و با تمهیداتی مانند ایجاد اختلاف سطح، صدالبته بر پایه­ منطق بر تنوع و جذابیت دیداری این اثر بیافزاید. بخش عمده­ میزانسن­‌های نمایش ۱۳۲۰ جای ویرایش دوباره و چندباره دارد.

ریتم و تمپوی این نمایش درست و حساب­‌شده است. ای کاش که ۱۳۲۰ به جای آن که در تماشاخانه قاب صحنه‌­ای (پرسنیوم) اجرا شد، در تماشاخانه­‌ای جعبه سیاه (بلک باکس) اجرا می‌­شد. حتی اجرای این نمایش به صورت دوسویه یا سه­‌سویه هم شگردی است که دور از زیبایی‌شناسی جهان این اثر به­‌نظر نمی­‌رسد و می‌­تواند بر تاثیرگذاری آن بیافزاید. گر چه نمایش ۱۳۲۰ عاری از از ضعف‌­های تکنیکی نیست، اما مصداق بارز سخنی است که از دل برمی‌­آید و ناگزیر و زیبا بر دل می­‌نشیند. ۱۳۲۰ از تکنیک و فن گذر می­‌کند و تماشاگر پایبند به انسانیت را به شدت به لحاظ عاطفی متاثر می‌­سازد. من دو بار، یک بار در تبریز و جشنواره­ منطقه‌­ای سهند و یک بار در تهران و جشنواره­ میان مردمانی فجر این نمایش را به تماشا نشستم و در هر دو بار شاهد بودم که بسیاری از تماشاگران، بغض در گلویشان گره خورد و اشک از چشمانشان سرازیر شد.

یکی از نقاط قوت نمایش ۱۳۲۰ بازی تک تک بازیگران این نمایش است. این جنس بازیگری واقع­‌گرایانه و باورپذیر بسیار دشوار است و نیازمند تمرین و مهارت فراوانی می­‌باشد. ویژه در روزگاری که بسیاری از بازیگران به نادرست و تحت تاثیر یک رویکرد غلط و به تجربه می‌­توان گفت ناکارآمد، به سمت بازی­‌های اغراق شده­ی افراطی و باور ناپذیر و شوآف­های هیجانی بیهوده می­‌روند. بازیگران نمایش ۱۳۲۰ بار دیگر اثبات می‌کنند که نقش کوچک یا بزرگ نداریم؛ بلکه بازیگر کوچک یا بزرگ داریم. میزان دقایق حضور بر صحنه یا حجم دیالوگ­های یک کاراکتر اصلا مهم نیست؛ بلکه کیفیت حضور بازیگر است که بخش مهمی از سرنوشت یک نمایش را می­‌سازد. بازیگران این نمایش در لحظه لحظه­ آن با جان و دل و هم­چنین زبردستانه و هنرمندانه حضور می­‌یابند. بازیگران این نمایش به دور از خودنمایی­‌های ناپسند، کاملا در خدمت اثر و انرژی و فضای حاکم بر لحظه ایفای نقش می‌­کنند. یکی از ویژگی­‌های ستایش برانگیز بازیگران نمایش ۱۳۲۰ کار و ارتباط ایشان با ابزار (آکسسوار) در اختیارشان است.

پایان­‌بندی نمایش ۱۳۲۰ نیز، ویژه با بازی زیبای «آی­سان کاری» که برخوردار از درک درست نقش و فضا و صحنه است و ارایه­ای صادقانه دارد، یک پایان­‌بندی تاثیرگذار و به یادماندنی است.

انتهای پیام/

ارسال نظر