فروشگاههای زنجیرهای؛ عامل گرانی یا مانع سوداگری؟
افزایش قیمت کالاهای مصرفی یکی از ملموسترین مشکلات اقتصادی سالهای اخیر در ایران است. از کره تا پوشک بچه گاه شاهد افزایش چند باره قیمت یک کالا در یک فصل و حتی یک ماه بوده و هستیم. این اتفاق پیش و بیش از همه کام مصرف کنندهای را تلخ میکند که برای تهیه کالاهای مورد نیاز خود با مشکل روبهرو میشود.
به گزارش مملکت آنلاین، در چنین شرایطی به طور طبیعی همه دنبال مقصر میگردند و دنبال پاسخ به این سوال هستند که چه شد کره، پوشک یا روغن گران شد؟ در فرآیند یافتن مقصر باز هم به طور طبیعی انگشت اتهام پیش از همه به سوی فروشنده گرفته میشود و مصرف کننده قبل از همه این سوال را از فروشنده میکند که چرا کالای خود را ناگهان گران کرد؟ دیگر عوامل گرانی نیز با استقبال از این که به جای آنها فروشنده به تنهایی تمام بار گناه گرانی را به دوش میکشد به این مسئله دامن میزنند.
طی کردن همین مسیر باعث شده که در دو سال گذشته فروشگاههای زنجیرهای به عنوان یکی از مقصران اصلی گرانی کالاهای مصرفی معرفی شوند. این آش گاه آنقد شور شده که فروشگاههای زنجیرهای خود به تنهایی به عنوان عامل گرانی یک کالای خاص معرفی شدند. اما آیا چنین مسئلهای درست است؟ فروشگاههای زنجیرهای واقعا عامل گرانی هستند یا مانع آن؟
برای پاسخ به این سوال باید نقش، قوت و ضعفهای فروشگاههای زنجیرهای را شناخت تا بتوان پاسخ درستی به این سوالات داد. پیش از همه چیز باید دانست که آیا فروشگاههای زنجیرهای توان ایجاد گرانی در اجناس مصرفی یا یک جنس مشخص را دارند؟
سهم فروشگاههای زنجیرهای از بازار خردهفروشی ایران در حال حاضر زیر 20 درصد است و در بهترین شرایط هم به 20 درصد نمیرسد. این یعنی 80 درصد بازار در اختیار فروشگاههای زنجیرهای نیست. در داخل دایره این فروشگاهها نیز رقابت برای تصاحب سهم بیشتر از بازار وجود دارد و شرکتهای مختلف به جز در منافع بسیار کلان حاضر به چشم پوشی از رقابت نیستند.
با این همه نمیتوان انکار کرد که توان لجستیک و سازمان یافتگی این فروشگاهها توان تاثیر گذاری بیشتری به آنها میدهد و تاثیر آنها بر بازار بیش از سهم 20 درصدی است که دارند. با این وجود به نظر نمیرسد این توان آن قدر باشد که فروشگاههای زنجیرهای امکان افزایش قیمت پیدرپی محصولات خود را داشته باشند چون هم با مانع نهادهای نظارتی و اعتراض مردمی روبهرو میشوند و هم به مرور قدرت و اعتبار خود را در بازار از دست میدهند.
البته این به معنای بیعیب و نقص بودن عملکرد فروشگاههای زنجیرهای نیست. چند هزار شعبه در سراسر کشور و چندین و چند فروشگاه زنجیرهای که در حال رقابت با هم هستند. این عوامل در کنار تجربه به نسبت کم فروشگاههای زنجیرهای مدرن در ایران باعث میشود که ضعفها، ایرادات و مشکلات مختلفی در کار این فروشگاهها به چشم بخورد.
با تمام این مسائل ترتیب دادن موج گرانی یا بالا بردن چندین و چند بار قیمت کالاها باعث سلب اعتماد مشتری و در خطر قرار گرفتن «قیمت مناسب و ارزان» به عنوان یکی از مزیتهای جدی این فروشگاه نسبت به خردهفروشیها میشود. در نتیجه بعد از مردم این فروشگاههای زنجیرهای هستند که از گران شدن کالاها بیش از همه ضرر میکنند.
نمونه بارز این حرف را میتوان در چالش فروشگاههای زنجیرهای در ماجرای افزایش قیمتها در سال 98 و 99 دید. در موج گرانی آن دو سال فروشگاههای زنجیرهای چندین و چند بار مجبور به تغییر قیمت کالاهای خود شدند و در نهایت امروز به خاطر افزایش قیمت کالاهای تا حد زیادی مزیت تخفیف خود را از دست دادهاند و برای حفظ مزیت تخفیف هزینههای بسیاری متحمل شدند. در نتیجه آن طور که قابل مشاهده است گران کردن کالاهای بعد از مردم بیشترین ضربه مالی را به فروشگاههای زنجیرهای میزند.
نگاه دقیق به ساز و کار فروشگاههای زنجیرهای نشان میدهد که مدل کاری این فروشگاهها بر مبنای حذف واسطهها بنا شده. این اتفاق نه تنها عامل اصلی ارزانی نسبی فروشگاههای زنجیرهای است بلکه به حذف بسترهای فسادزا نیز کمک میکند. از طرف دیگر یک پارچه بودن این فروشگاهها و قیمتهای مشخص و واضح آنها یکی دیگر از عوامل شفافیت در بازار است. در نتیجه میتوان گفت فروشگاههای زنجیرهای نه تنها عامل گرانی نیستند بلکه مانعی بر سر راه گرانیهای ناشی از سوداگری هستند و توان کنترل بازار خود را دارند.
واقعیت این است که ریشه گرانی کالاهای مصرفی و غیرمصرفی در سالهای اخیر خارج از کنترل فروشگاههای زنجیرهای و خرده فروشیها است و نقش فروشندگان در این مسائل ریشهای چندان نیست. البته این مسئله هم قابل انکار نیست که یک خرده فروش، یک شعبه یا حتی یک فروشگاه میتواند خطایی مرتکب شود و دنبال منفعت بیشتر باشد، اما ساز و کارهای فروشگاههای زنجیرهای اساسا بر مبنای مقابله با این جنس از سوداگری بنا شده و با آن سازگاری ندارد .
انتهای پیام/