طعنه به دبیرمجمع تشخیص مصلت: آقا محسن در فکر عملیات «فریب» است!
دکتر محسن رضایی ذیل توضیح درباره موضوعی که اساساً ارتباطی هم به دولت نداشته، کابینه را مورد انتقاد قرار داده و مدعی شده که اندیشههای غربزده در دولتهای گذشته و فعلی، آسیبهایی به فرهنگ و اقتصاد کشور وارد ساختهاند. او در ادامه و برای توجیه مشکلات فعلی کشور مدعی شده که دولت روحانی با ناکارآمدی و با بدترین تدابیر، کشور را اداره میکند.
به گزارش مملکت آنلاین، سخنان آقای رضایی را اما از چه زاویهای باید دید. بخصوص که انتقادات وی از آنچه بیتدبیری و ناکارآمدی دولت میخواند تازگی هم ندارد و اتفاقاً محدود به دولت فعلی هم نیست و همو بود که در انتخابات سال ۸۸ ادعا کرد که دولت وقت کشور را به لبه پرتگاه رسانده است.
در این ارزیابی باید حتماً بین محسن رضایی و دیگر مخالفان دولت همچون مدیرمسئول محترم روزنامه کیهان تفکیک قائل شد. محسن رضایی سالهاست که در قامت یک استراتژیست نظامی، صاحبنظر اقتصادی، تئوریسین سیاسی و امنیتی و کارشناس ارشد در حوزههای اجتماعی و فرهنگی ظاهر شده و لذا نمیتوان بر او همچون حسین شریعتمداری خرده گرفت که تحلیل دقیق و عمیقی نسبت به واقعیات حاکم بر جامعه ایران، منطقه و نظام بینالملل ندارد. پس باید در پس این برجستهنماییها از مشکلات و آنچه در ظاهر سیاهنمایی مینماید و اتهاماتی که به دولت جمهوری اسلامی وارد میکند، چیزهایی نهفته باشد که ما روزنامهنگاران کمتجربه را راهی به فهم آن نیست.
چنانکه هیچ کدام از ما آخر سر هم نفهمیدیم راز مخالفتهای آقای رضایی در مجمع تشخیص مصلحت نظام با لوایح مرتبط با «افایتیاف» و در نهایت بلاتکلیف رها کردن آنها چه بود. حتماً مسائل مهمی در میان بود که مجمع تشخیص مصلحت نظام از انجام وظیفه قانونی خود یعنی تصویب یا رد آنها استنکاف کرد و بلاتکلیفی را ترجیح داد. ولی با توجه به دغدغههای بسیاری که این روزها همه و از جمله جناب رضایی درباره وضعیت اقتصادی کشور و معیشت مردم دارند میتوان گمانهزنی کرد که سیاستورزیهای اخیر ایشان حتماً بیتوجه به حوزه اقتصاد و چارهاندیشی برای کسب درآمد برای کشور نیست. وقتی در مجلس اصولگرا، نمایندگان برای حل مشکلات مردم در تدارک تشکیل فراکسیون «سیر و عدس» هستند، بسیار بعید است که اقتصاددانی همچون دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در پی چارهجویی برای حل گرفتاریهای مردم نباشد.
بر اساس احتمالات و گمانهزنیها چه بسا مواضع آقای رضایی و بخصوص برجستهنماییهای ایشان درباره اوضاع بد اقتصادی و فلاکت مردم در حقیقت اصل ماجرا نیست بلکه ترفندی برای «فریب» باشد. حالا که امریکاییها فشارهای اقتصادی را به حد نهایت رساندهاند و دولت روحانی هم توان مدیریت این اوضاع را ندارد، به نظر میرسد فرصت برای تحقق برنامه چندی پیش اعلام شده آقای رضایی برای درآمدزایی مهیا شده باشد.
بدین ترتیب که کارهای کرده دولت هم نکرده قلمداد شود تا امریکاییها تصور کنند تحریمهای سختشان کارگر افتاده و حالا زمان آن است که به ایران حمله کنند. بخصوص که برنامهریزیهای امریکا برای ورود به ایران از طریق دموکراسی و تشویق به حضور مردم در انتخابات با شوآفهایی همچون رأی دادن فرح پهلوی! هم با روشنگری آقای رضایی در انتخابات مجلس یازدهم به در بسته خورده، پس همه چیز مهیای رسیدن به قطعه آخر پازل عملیات فریب است. وقتی امریکاییها - بعد از پیشبینیهای مستمر آقای رضایی که بنا به دلایلی به تأخیر افتاده- حمله کردند آنگاه قول یا وعده چندی پیش آقای رضایی برای درآمدزایی عملیاتی میشود.
او تیر ماه ۹۴ در برنامه گفتوگوی ویژه خبری گفته بود: «من به ملت ایران بهعنوان یک سرباز قول میدهم اگر امریکاییها بخواهند به ایران چشم بدی داشته و به فکر حمله نظامی باشند، مطمئن باشند، حداقل در هفته اول هزار نفر امریکایی را اسیر میگیریم که آن موقع برای آزاد کردن هر کدامشان باید چند میلیارد دلار بدهند.» تصورش را بکنید تا این برنامه عملیاتی شود، دولت ناکارآمد! روحانی هم رفته و دولت آقای رضایی یا همفکران ایشان بر سر کار آمده با چندصد میلیارد دلار به غنیمت گرفته شده از امریکاییها! مردم دیگر چه غمی دارند، پراید ۱۰ میلیون میشود، قیمت مسکن ریزش میکند، کسری بودجه بیمفهوم میشود، بیکاری از کشور رخت برمیبندد و همه چیزهای خوبی که میتوان تصور کرد، فراهم میشود. پس بر آقامحسن خرده نگیریم چه بسا او در فکر عملیات «فریب» است.