ممکن است در مراجع ۴ گانه، دشمنی سیاسی وجود داشته باشد/احراز صلاحیتها نباید رفاقتی باشد
غرضی: گفتند چون ترکیب شورای نگهبان عوض شد، تائید صلاحیت نشدم
سیدمحمد غرضی، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و وزیر اسبق نفت می گوید: وقتی شورای نگهبان اعلام میکند به لحاظ شرعی نمیتواند دلایل رد صلاحیتها را اعلام کند، همین موضوع این بهانه را به مخالفان میدهد تا به شورای نگهبان انتقاد کنند و بگویند که این شورا، سیاسی و جناحی و خطی عمل میکند.
به گزارش مملکتآنلاین، باز هم «نظارت استصوابی»؛ موضوعی که سالهاست دایره نقد درباره انتخابات را متوجه شورای نگهبان کرده است و هرگاه صحبتی از انتخابات به میان میآید یک سر صحبت به تائید و رد صلاحیتهای شورای نگهبان ختم میشود. حال سوال اینجاست وقتی در قانون چهار مرجع برای بررسی صلاحیتها تعیین شده است آیا شورای نگهبان تنها بر اساس آن چهار مرجع اعلام نظر میکند یا پای توصیهها و ابلاغیهها هم در میان است؟ این سوالی بود که آن را با محمد غرضی از سیاستمداران جمهوری اسلامی که اتفاقا در سال ۹۲ صلاحیتش برای انتخابات ریاست جمهوری تائید شد اما در سال ۹۶ مهر عدم احراز صلاحیت بر کارنامهاش نشست، در میان گذاشتیم. او معتقد است گاهی خطی و جناحی عمل کردنها در مراجعی مانند وزارت اطلاعات رخ میدهد اما تیر انتقاداتش در سیبل شورای نگهبان مینشیند.
او خاطره ای از تایید صلاحیت شدنش در سال ۹۲ با یازده رای روایت می کند و علت ردصلاحیتش در انتخابات سال ۹۶ را هم بازگو کرده و می گوید«آقای کدخدایی گفت ترکیب شورای نگهبان عوض شد و شما تایید صلاحیت نشدی»
آنچه در ادامه میخوانید مشروح این گفت و گو است:
آقای غرضی! بررسی صلاحیتهای کاندیداهای انتخابات مجلس بر دوش شورای نگهبان است که طبق قانون باید بر اساس چهار مرجع صلاحیتها را مورد ارزیابی قرار دهد به نظر شما شورای نگهبان تنها بر اساس این چهار مرجع اعلام نظر میکند یا ابلاغیهها و توصیهها هم میتواند در این زمینه موثر باشد؟
من رابطه نزدیکی با شورای نگهبان دارم و بعضا سوالاتی داشته باشم با آنها در میان میگذارم. شورای نگهبان در جریان بررسی صلاحیتها همواره به مراجع چهارگانه اعتقاد داشته و به آن عمل میکند. البته در این مراجع چهارگانه خطوط چپ و راست و در مراحل مختلف دشمنی های سیاسی وجود دارد.
ممکن است در مراجع چهارگانه، دشمنی های سیاسی وجود داشته باشد
یک زمانی در وزارت اطلاعات یا در مسئولیتهای دیگر، افراد راست یا چپ وجود دارند که در این جایگاهها، دشمنیها و غرض ورزی هایی، صورت میگیرد؛ نتیجه این دشمنیها در اعلام نظرها انعکاس پیدا میکند که نمود بارز و واضح آن مسئله استعلامهای شورای نگهبان است. شورای نگهبان در این ۴۰ سال گذشته، دائم مورد حمله واقع شده و کسی از آن حمایت نکرده است.
عدم اعلام دلیل ردصلاحیت ها بهانه ای برای حمله به شورای نگهبان است
در این شرایط وقتی شورای نگهبان اعلام میکند به لحاظ شرعی نمیتواند دلایل رد صلاحیتها را اعلام کند، همین موضوع این بهانه را به مخالفان میدهد تا به شورای نگهبان انتقاد کنند و بگویند که این شورا، سیاسی و جناحی و خطی عمل میکند. این نکته را هم باید اشاره کرد که اعضای شورای نگهبان تنها شامل ۶ فقیه نمیشود و ۶ حقوقدان هم وجود دارد اما با این وجود چون استقبال از انتخابات زیاد است و افراد بسیاری نامنویسی میکنند، فرصت رسیدگی کامل وجود ندارند.
نام نویسی در انتخابات برای سالهای متمادی
۲۰ سال پیش، پیشنهاد دادم که هرکس خواهان ثبت نام در انتخابات است، به جای محدود کردن تحقیق و تفحص به زمان انتخابات، از کاندیداها بخواهید در سایت شورای نگهبان ثبت نام کند و درگاه را باز بگذارید. به طور مثال، صد هزار نفر در سالیان متمادی نام نویسی می کنند. سپس استعلام هایی که برای این افراد باید گرفته شود یا از مراجع ۴ گانه سوال شود، راحت تر انجام می شود.
صلاحیتها در سه قسمت احراز می شود. اول آنکه جمهوری اسلامی را بپذیرد یعنی هم جمهوریت و هم اسلامیت آن را بپذیرند چون بر مبنای «جمهوری اسلامی» انقلاب به پا شده است.دوم باید سلامت شخص تایید شود واین سلامت احراز نمی شود مگر به عقبه اجتماعی؛ به عبارت دیگر تایید کاندیداها از سوی برخی اشخاص کفایت نمی کند بلکه هنگامی میتوانیم سلامت شخص را تایید کنیم که فرد در میان افراد جامعه زندگی کرده و سابقه خوبی داشته باشد. افرادی که با امضای دیگران و نامه نگاری احراز شخصیت میکنند، باعث ایجاد خدشههای فراوانی میشوند.
و مرحله سوم این است که در اداره امور کشور صاحب یک تخصصی باشد. فردی که در انتخابات کاندید می شود باید این سه مرحله را دارا باشد تا کشور از دست این افراد آسیب نبینند. بر این اعتقادم در آیندهای نزدیک، این اصول در جامعه مورد پذیرش و استقبال مردم و حتی احزاب سیاسی قرار می گیرد.
یعنی موضوع ابلاغ ها و توصیه ها صحت دارد؟
خیر، به هیچ وجه این را نمی گویم؛ به نظرم بر اساس آنچه قانون اساسی بر مردم عرضه کرده است، احراز صلاحیت توسط سیستم های اداری، اشخاص و... مورد استقبال قرار نگرفته و باید احراز صلاحیت با توجه به سابقه اجتماعی افراد صورت گیرد. اینکه افراد و اشخاص معارض با در نقاط مختلف کشور گاهی در تعارض با یکدیگر بلند میشوند و حتی و نسبت به یکدیگر هتک حرمت میکنند موضوع روشن و واضحی است. مثلا یک چپ رئیس می شود و سپس یک فرد راستی هم در نهادی دیگر به ریاست می رسد. این ها تلافی دشمنی خودشان را بر سر انقلاب و مردم در می آورند و در این چهل سال این مسئله بارها رخ داده است. به همین دلیل اصل دوم مبنی بر آن است که اگر از اشخاص درباره افراد سوال شود، پاسخ خیلی قابل اعتماد نیست. اشخاص در صورتی هویت اجتماعی دارند که عقبه اجتماعی داشته باشند و در یک شهری چندین سال در بین مردم زندگی کرده و دارای اعتبار باشند، احراز صلاحیت این است.
به هر صورت برای احراز صلاحیت افراد، شورای نگهبان به زمان نیاز دارد و نمی تواند در طی دوماه،۱۶ هزار نفر را بررسی کند. وقتی فرصت کافی برای بررسی صلاحیتها وجود نداشته باشد در این شرایط است که مراجع قانونی برای احراز صلاحیتها در مظان اتهام قرار میگیرد . یعنی علاوه بر شورای نگهبان، بقیه مراجعی که در کشور صاحب منصب هستند نیز مورد نقد قرار میگیرند
کدخدایی گفت ترکیب شورای نگهبان عوض شد و شما تایید صلاحیت نشدی
در حال حاضر، نسل جوان با شرایطی مواجه است که ۴۰ سال از انقلاب می گذرد و از سوی دیگر احزاب نیز نتوانستهاند کارنامه خوبی از خود ارائه بدهند و درواقع ناکارآمد هستند در چنین شرایطی به نظر من اوضاع در حال پیشروی به سمتی است که این مقررات بروکراتیک و جدالی، به جریانات ارگانیکی تبدیل شود که قابلیت پاسخگویی به مردم را نداشته باشد.
انتقاداتی به مبهم بودن برخی مواد قانون انتخابات مطرح می شود که فضایی برای تفسیر به رای کردن یا دخیل شدن با نگاه های شخصی را فراهم می کند، شما در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲، تایید صلاحیت شدید اما در سال ۹۶ رد صلاحیت. از نظر شما این موضوع چقدر موثر است؟
البته در سال ۹۶ به من نگفتند رد صلاحیت شدید تنها گفتند تایید نشدم. یعنی جوابی که آقای کدخدایی به من داد این بود که: «ترکیب شورای نگهبان تغییر کرده بود و به همین دلیل صلاحیت شما در آن مقطع تائید شد و در این مقطع تائید نشد»
در سال ۹۲ با یازده رای تایید صلاحیت شدم
شاید این موضوع برای شما جالب باشد، بعد از آنکه من در انتخابات ۹۲ ثبت نام کردم روزی یک روزنامه نگاری از من پرسید میدانستی که تائید صلاحیت شدی و ۱۱ رای آوردی؟ که من جواب دادم «من دوازده رای دارم» روزنامه نگار گفت شورای نگهبان ۱۱ نفر است و آقای رضوانی فوت کردند. گفتم آقای رضوانی بیش از پنجاه سال، با من هم مباحثه بوده و مرا را می شناخت. اگر ایشان زنده بوند حتما به من رای داده و ۱۲ رای داشتم. لذا وقتی کدخدایی گفت ترکیب شورای نگهبان تغییر پیدا کرده میتواند قابل درک باشد که با این ترکیب جدید من تائید نشدهام.
احراز صلاحیت کاندیداها تنها با ابزار قانونی و رفاقتی نمی شود
فارغ از این موضوع که در جریان بررسی صلاحیتها برخی تائید یا رد میشوند یا ممکن است حقی ضایع شود باید بگویم ما در اشخاص و ارائه اداره حکومت هم دارای مشکل هستیم. شما به کارنامه ۵ رئیس جمهور که یکی از آنها نخستوزیر بود نگاه کنید میبینید همه اینها در دوران دوم مسوولیتشان دچار مشکل شدهاند. یعنی یکی از مشکلات اصلی این است که اشخاص با رقابتهای ناسالم یکدیگر را از میدان خارج میکنند و دوباره همان اقدامات قبلی را پیگیری میکنند رفتارهایی که در رفیقبازیها و ... میتوان مشاهده کرد. یک مصداق عینی در این رابطه مسئله بانک سرمایه بود که قاضی به یکی از متهمان گفت «شما ۲۷ ساله هستی اما ۱۵ حکم مدیرعاملی داری چطور این سمتها را به دست آوردی؟» مشخص است که احزاب و جناحها به جای آنکه از افراد شایسته و متخصص استفاده کند رفقای خود را به کار میگیرند.
البته بحث ما شورای نگهبان و مستندات آن است نه رفتار افراد.
هر دو به یک اصل باز میگردد. شما به حرف من دقت کنید بالاخره ما یک پیراهن بیشتر پاره کردهایم؛ احراز صلاحیت چه در مدیریت، چه در مجلس و چه در ریاست جمهوری یا هر شغل دیگری، احراز صلاحیت توسط ابزار قانونی و اداری و رفاقتی و ... کفایت نمیکند و این پاسخ سوال شما را درباره احراز صلاحیت برای اداره کشور را جواب میدهد.