آن که امید ندارد هیچ ندارد

امید، از مولفه های حائز اهمیت در جامعه است، امید، قدرت سازگاری در برابر مشکلات را افزایش می دهد، بنابراین نباید در مقابله با مشکلات فقط آیه یاس خواند، آن که امید ندارد، هیچ ندارد!

آن که امید ندارد هیچ ندارد

دکتر تقی ابوطالبی احمدی، روانشناس، در گفت و گو با سرویس اجتماعی مملکت آنلاین ، گفت: امید، انگیزه ای است که به نوعی ضرورتی برای ادامه زندگی به شمار می رود؛ در واقع امید، موتور محرکه زندگی برای انسان محسوب می شود؛ هر فرد در هر سن و سال و در هر شرایط و جامعه ای، نیازمند فاکتوری برای استمرار زندگی است.

امید به زندگی معنا می دهد و شخص بر اساس آن در جهت دستیابی به خواسته و اهداف خویش حرکت می کند؛ با استفاده از امید، سیاست های گام به گام در راستای تحقق برنامه ریزی های صورت گرفته نیز اجرا می شود.

اگر امید به زندگی وجود داشته باشد، می توان قدرت سازگاری در مقابله با تمام دشواری ها را افزایش داده و در ادامه این قدم ها با تدابیری خاص، برداشته شود.

امید، موضوعی است که باید حد و اندازه آن در جامعه رعایت شود، بدین معنی که سایه آن برای رسیدن به اهداف مراعات شده و به میزانی نباشد که فرد، تنها در رویا سپری کند.

همچنین اهداف باید قابل دسترسی باشند، غیر منطقی و تخیلی بودن آن سبب می شود تا هیچ گونه تحققی در پی نباشد و همین باعث یاس و نا امیدی اشخاص می شود.

در سبک زندگی ایرانی اسلامی، موضوع "بود و نبود" آمده است، به طوری که در قسمتی از زندگی دشواری و در قسمتی از آن نیز آسانی و آسایش وجود دارد؛ حضرت علی (ع) نیز در حدیثی آورده است که قبل از انجام کاری به ضرر و نفع آن بیاندیشید.

اما اندیشیدن به عواقب کار، نباید به یاس دچار شود چراکه همیشه پایان شب سیه سپید است!

انسان امیدوار کسی است که به خواسته های خویش توجه کرده و خود را با شرایط مختلف زندگی وقف می دهد، تا تهدیدهای زندگی را به فرصت تبدیل نماید.

جامعه پر است از چالش های بسیار، که همین جزئی از فلسفه و واقعیت زندگی به شمار می رود؛ شرایط کنونی و مشکلات موجود در جامعه نیز در هر زمانی از حضور بشر وجود داشته است؛ اما بشر باید با انگیزه و هدفمند به پیش برود.

دولت مردان و کارگذاران باید برای آرامش مردم خویش تلاش کنند و در همین راستا، هر قشری از مردم نیز باید به صورتی عمل کنند که موانع را از سر راه برداشته و در جهت آسایش و رفاه همدیگر قدم بردارند.

درون جامعه ایرانی، افراد دلسوز و گره گشا در قشرهای مختلف از جمله بازار، جامعه پزشکی و حتی خانه دار وجود دارد، که می توان از توانایی آنان در جهت سوق مردم به سمت امید و ایجاد رفاه استفاده کرد.

ارزش های موجود در جامعه ما، دیدگاهی به سوی بشریت است، انسان در قرآن نیز گرامی داشته شده است، بنابراین نباید امید را در اذهان و قلب مردم از بین برد!

در پایان گفتنی است که شرایط موجود در ایران، با وجود نارضایتی های هرچند اندک، اما نشان از تلاش همه افراد مملکت در جهت ایجاد امنیت و آرامش است.

دکتر بهرام بیات، جامعه شناس

مسئله امید، موضوعی است که باید بدون مقدمه وارد آن شد؛ در واقع امید افق و چشم انداز حرکت است.

جامعه ای که امید در آن از بین رود، ایستایی به آن غلبه کرده و از لحاظ روانشناسی آن جامعه، گرفتار درماندگی خود آموخته جمعی می شود.

همین درماندگی نیز سبب بروز عوارض بسیاری در افراد می شود، به طوری که فرد به دلیل نا امیدی، در هر لحظه از زندگی، در انتظار رخداد اتفاقات ناگوار است.

در جامعه کنونی نیز شرایط سبب شده تا همه مردم، دست به دست هم داده و وانمود کنند که کار از کار گذشته و دیگر نمی توان در این حجم از بدبختی زندگی کرد؛ در حالی که این گونه نبوده و در پیچیده ترین شرایط نیز، افقی روشن وجود دارد.

مراجع امید آفرین از جمله، مسئولان، رسانه و گردانندگان شبکه های مجازی، می توانند تغییری در جایگاه خویش ایجاد کرده و امید را به مردم تزریق کنند؛ چراکه انسان موجودی مکانیکی نیست که در صورت اتمام بنزین با ایستایی مواجه شود.

شرایط موجود در جامعه نباید باعث فروریختگی مردم شود؛ در هر مواقعی از زمان، نیرویی داینامیکی وجود دارد که بر اساس آن به تدریج، امید به اشخاص بازگردانده می شود.

شواهد سیگنال های هرچند ضعیف نیز خبر از وجود روزنه های امید و امیدواری به آینده ی جامعه را می دهد بنابراین با بازنگری در نقش افراد می توان این مسئله را در اذهان عمومی حل کرد.

دکتر ﻫﻮﺷﻨﮓ ﻋﻄﺎﭘﻮﺭ، جامعه شناس و روانشناس

ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯽ ﻓﺮﺩﯼ ﮐﺎﺭﺑﺮﺩ ﺟﻤﻌﯽ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ﻗﻠﻤﺮﻭ ﺳﻼﻣﺖ ﺭﻭﺣﯽ ﻭ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﻓﺮﺩ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ؛ ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﮔﺮﻭﻫﻬﺎﯼ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﺗﻮﺯﯾﻊ ﺷﻮﻧﺪ می ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺟﺴﻤﯽ ﻭ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﮐﻤﮏ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ.

ﻣﺎ ﺩﺭ ﺑﺤﺚ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﺻﻔﺖ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺩﯼ ﻫﻨﺠﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺗﺎﺛﯿﺮﮔﺬﺍﺭﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﻋﻤﻠﮑﺮﺩ ﻓﺮﺩﯼ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ. ﭘﺲ ﻫﺮ ﺻﻔﺖ ﻓﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﺁﻣﺪﯼ ﻭ ﮐﺎﺭﮐﺮﺩ ﻓﺮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﺑﺒﺨﺸﺪ، ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺍﺭﺯﺵ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ.

ﺻﻔﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻣﯿﺪ، ﻧﺸﺎﻁ، ﺍﻧﮕﯿﺰﻩ، ﻃﺮﺯ ﺗﻠﻘﯽ ﻣﺜﺒﺖ، ﻣﺜﺒﺖ ﺍﻧﺪﯾﺸﯽ، ﺭﻭﺣﯿﻪ ﮐﺎﺭ ﮔﺮﻭﻫﯽ و ﺗﻌﺎﻣﻞ، ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺻﻔﺎﺗﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻓﺮﺩﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺳﺎﯾﺮ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻭ ﻧﻬﺎﺩﻫﺎﯾﯽ ﭼﻮﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺟﻊ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻭ ﺗﺜﺒﯿﺖ ﺷﻮﻧﺪ، ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺭﻭﺣﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﻢ ﮐﻤﮏ ﺑﮑﻨﻨﺪ.

ﻧﻘﺶ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻣﺜﺒﺖ ﺻﻔﺖ ﻫﺎﯼ ﺷﻤﺮﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺑﺎﻻ ﺟﺮﺍﺋﻢ ﻭ ﺧﻼﻑ ﻫﺎﯼ ، ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎﯼ ﻫﻨﺠﺎﺭ ﻭ ﻣﻘﺒﻮﻝ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﮐﺎﻫﺶ ﺑﺰﻩ ﻫﺎ ﻓﺮﺩﯼ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺍﺳﺖ.

ﯾﻌﻨﯽ ﻫﺪﻑ ﺍﺯ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻣﺜﺒﺖ ﺻﻔﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﻄﻠﻮﺏ ﻓﺮﺩﯼ، ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﯼ ﺑﺎ ﺭﻭﺍﻥ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﮐﺎﺭﮐﺮﺩ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﻄﻮﺡ ﺍﺳﺖ.

ﺍﻣﯿﺪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺻﻔﺎﺕ ﻣﺜﺒﺖ ﻓﺮﺩﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﻓﺮﺩ ﻭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻧﻬﺎﺩﯾﻨﻪ ﺷﻮﺩ؛ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﺻﻔﺖ ﻣﻨﻔﯽ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﯾﻌﻨﯽ ﯾﺎﺱ، ﻋﻤﻠﮑﺮﺩ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺭﺍ ﺍﺭﺗﻘﺎ ﺩﻫﺪ.

ﭘﺲ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺻﻔﺎﺕ ﻣﺜﺒﺖ ﺻﻔﺎﺕ ﻣﻨﻔﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﺻﻔﺖ ﻣﺜﺒﺖ ﻣﺎﻧﻊ ﺑﺮﻭﺯ ﺻﻔﺖ ﻣﻨﻔﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ؛ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﺍﻣﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻊ ﯾﺎﺱ، ﻭ ﻧﺸﺎﻁ ﻣﺎﻧﻊ ﻏﺼﻪ، ﺷﺎﺩﯼ ﻣﺎﻧﻊ ﮐﺪﺭ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﻣﺎﻧﻊ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.

ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﭼﻪ ﻗﺪﺭ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻦ ﺑﻪ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﭘﺎﯾﻪ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯽ ﻭ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﺻﻔﺎﺕ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎﯼ ﻣﺜﺒﺖ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﺯ ﺁﺳﯿﺐ ﻫﺎ ﻭ ﺑﺰﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺑﮑﻨﻨﺪ.

ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﺻﻔﺖ ﺍﻣﯿﺪ ﮐﻪ ﺿﻤﻦ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﺑﺮﻭﺯ ﯾﺎﺱ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﺑﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺍﻧﮕﯿﺰﻩ ﻣﻨﺪ ﻭ ﺗﺤﺮﮎ ﻭ ﭘﻮﯾﺎﯾﯽ ﻓﺮﺩﯼ ﻭ ﺟﻤﻌﯽ ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﺪ.

ﻓﺮﺩ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯽ ﺗﻔﺎﻭت ﭼﻨﺪﺍﻧﯽ ﺑﺎ ﻓﺮﺩ ﻣﺮﺩﻩ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﭼﻮﻥ ﺣﺮﮐﺖ ﻭ ﺗﻼﺵ ﻧﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﺍﻣﯿﺪ ﺍﺳﺖ؛ ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺩ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ ﻣﯽ ﮔﺮﺍﯾﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺷﻤﻌﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺘﺪﺭﯾﺞ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ، ﺍﺯ ﻓﺮﺩ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﻫﻢ ﺟﺰ ﺁﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﺎﺱ ﺻﺎﺩﺭ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ، ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﺎﯾﻮﺱ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﯾﺎﺱ ﻭ ﺭﮐﻮﺩ ﻣﯽ ﮐﺸﺎﻧﻨﺪ؛ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪﯼ ﺩﺭ ﺗﺴﺮﯼ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺳﻄﻮﺡ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﺮﮐﺖ ﻭ ﭘﻮﯾﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ. ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺎﯾﻮﺱ ﻭ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﺮﮐﻪ ﺁﺏ ﺭﺍﮐﺪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﻣﯽ ﮔﻨﺪﺩ.

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺣﯿﻠﻪ های دشمنان برای فروپاشی جوامع، کاشتن بذر نا امیدی است؛ ﭼﻮﻥ ﺍﻧﮕﯿﺰﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻄﻔﻪ ﻣﯽ ﺧﺸﮑﺎﻧﺪ ﻭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﻭ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺷﺮﻭﻉ ﻭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺳﻠﺐ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.

ﭘﺲ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺳﻨﺠﺶ ﻫﺎﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺷﻮﺍﻫﺪ ﻻﺯﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻤﻊ ﺁﻭﺭﯼ ﺩﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﮐﺎﻓﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﯿﻮﻉ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪﯼ ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﻓﺮﺩ ﻭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩ. ﺷﮑﺴﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﮑﺮﺭ ﺍﺯ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﻭ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯼ ﻓﺮﺩﯼ ﻭ ﺟﻤﻌﯽ ﺍﺳﺖ؛ یعنی انسان از ابتدا با امید خلق می شود و ذات آفرینش به معنی امید است، زیرا هر فردی با گذر از سخت ترین شرایط زیستی پا به دنیا می گذارد و می بیند که چگونه و از کجا پیدا شده است.

اما همین انسان وقتی سختی ها را چشید، یا از رسیدن به آمال خود باز ماند، یا به حقوق اساسی خود دست نیافت، تبعیض های ناروا را چشید، بدون آن که داوری عادلانه در سطح فردی و جمعی اثری و نشانی ندید، و صفات منفی افراد مسئول را بازتاب موفقیت نامشروع در جامعه خود دید و ظالم را در ظلم خود استوار و مظلوم را در محکمه محکوم دید، آن گاه دو حالت دارد: یا مایوس می شود و به کنجی میخزد و یا طغیان می کند.

ﭘﺲ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﯾﺎﺱ ﻭ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪﯼ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺭﻓﺘﺎﺭﯼ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﺁﻣﯿﺰ ﺩﺭ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ ﯾﺎ ﯾﺎﺱ ﻭ ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﺑﺎﺷﺪ. ﺍﻣﺎ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺣﺎﻟﺖ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺳﺮﺧﻮﺭﺩﮔﯽ ﻓﺮﺩﯼ ﻭ ﺁﻧﻮﻣﯽ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﻨﺠﺮ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺣﺎﻟﺖ ﺍﻋﺘﺪﺍﻝ ﺧﺎﺭﺝ ﺑﮑﻨﻨﺪ.

ﭘﺲ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺧﻼﺻﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﻭ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ چه سطح فردی و یا جمعی، ﺑﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺑﺎ ﮐﺎﺭﮐﺮﺩﻫﺎﯼ ﺍﻧﮕﯿﺰﻩ ﺁﻓﺮﯾﻦ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻨﺠﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ؛ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﻣﺤﺮﮐﻪ ﻓﺮﺩﯼ ﻭ ﺟﻤﻌﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﻭ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.

ﭘﺲ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺍﻣﯿﺪ ﻭ ﻧﺸﺎﻁ ﻭ ﺣﺮﮐﺖ ﺍﺳﺖ.

دکتر جعفر بای، جامعه شناس

یاس و نا امیدی، پشتوانه بسیار قدرتمندی برای تمام اقدامات انسان ها است؛ انسان به امید زنده است و به جهت آرمان و آرزوهای خویش تلاش می کند؛ آدمی با امید برنامه ریزی می کند و به وسیله آن به نشاط دست می یابد.

تمام تلاش های بشر در پرتو امید معنا پیدا می کند؛ در واقع امید مایه نشاط و شادی بشر محسوب می شود، تمام خوشی ها، برنامه ها، رفتار و اخلاقیات انسان بستگی به وجود امید دارد.

رکود و تنبلی، نخستین مشکلات جامعه نا امید و مایوس به شمار می رود؛ افسردگی محصول نا امیدی است، آدمی نیز بدون امید به افسردگی دچار شده و همین منجر به بیگانگی اجتماعی می شود.

ضعف و ذلیلی نیز از جمله عواقبی است که در نا امیدی به وجود می آید؛ و لذا امید، منشا تمام فعالیت های بشر است.

وجود جامعه پویا، فعال، خلاق و نوآور محصول امید است؛ در واقع جامعه مایوس، یک جامعه غمناکی است که در آن، به هیچ عنوان برنامه ریزی و تلاشی برای فعالیت های خود ندارد.

بنابراین شرایط نا امیدانه، انرژی و توان، استعداد و قدرت جامعه را به پایان خط می رساند، فلذا دچار یک نوع بی انگیزگی، سستی و یاس می شود که در پی آن بی تحرکی ایجاد می شود.

بیگانگی اجتماعی نیز نوعی بیماری است که در جامعه به وجود می آید و نسبت به تمام شرایط بیگانه می شود و همین را می توان محصول جامعه ای نا امید و مایوس به شمار آورد.

نا امیدی در جامعه سبب بی تفاوتی می شود و به طوری در اذهان و قلب بشر رخنه می کند که اگر اطرافیان وی نیز دچار مشکل شوند، برای رفع آن مشکل هیچ اقدامی انجام نمی دهد؛ همچنین گفتنی است که انسان نا امید برای رفع موانع زندگی خویش نیز حرکتی نمی کند.

بروز تزلزل در قیمت ها و مشکلات موجود در مسائل اقتصادی یکی دیگر از عوامل ایجاد نا امیدی در بشر است که سبب می شود تا روزنه روشنی برای فردای خود قائل نشود.

نقش دولت مردان در جامعه در مواجه با مشکلات و تزریق امید به مردم برجسته است، همچنین آنان نخستین و مهم ترین عناصری هستند که توانایی زنده کردن امید در جامعه را دارند.

زنده کردن امید، به نوعی اعمال مدیریت اقتصادی محسوب می شود که می تواند ثبات و پایداری را در هر شرایطی رقم بزند؛ انسان موجودی است که تلاش می کند گرسنه نماند و در جهت رفاه خویش قدم بر می دارند، بنابراین اقتصاد جامعه مهم به شمار رفته و باید در راستای اصلاح و مدیریت صحیح آن تلاش کرد.

در واقع باید گفت که امید در همه جا حضور دارد و در عین حال که می تواند محرک تغییر امر اجتماعی به اقتصادی باشد، می تواند موجب خالی شدن هر امر اجتماعی از اقتصادی نیز شود.

امید می تواند همچون آگاهی، جمعی را به خیزش وادارد و هم می تواند همچون از خود بیگانگی جمع را از حرکت بازدارد؛ تلاش برای امیدوار کردن مردم، می تواند در فعالیت ها و گزارش های عملکرد جامعه نیز تاثیر گذار باشد، شاد کردن و امیدوار نگاه داشتن مردم، از مسائل مهمی است که در هر لحظه از شرایط نقش به سزایی داشته و در آینده آن مملکت اثر بسیاری می گذارد.

گزارش از فرخنده امیری

ارسال نظر